رمان ایرانی

سهراب

سهراب رویای جهانی نو در سر دارد. او جهان کهن و فرمانروایان آن را به هیچ می‌گیرد، افراسیاب و کاووس را. سودای آن را دارد که مرد عمل، آن که در میدان دلاوری می‌کند و پهلوانی او معیار نام و بزرگی است، بر تخت بنشیند. اما سهراب پاک ترفندهای جهان کهن و بازی‌های آن را نمی‌شناسد و فاجعه از همین‌جا آغاز می‌شود.

قطره
9786001194016
۱۳۹۰
۸۰ صفحه
۶۸۸ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های محمد قاسم‌زاده
افسانه‌های ایرانی 3
افسانه‌های ایرانی 3 افسانه‌های پریان ایرانی با گونه‌های متفاوت، ساز و کار شگفت‌انگیز و حضور پریان و دیوها در کنار آدمیان و تاثیر شگرف جاودانه سرزمینی خیالی را پی می‌ریزد که در میان سرزمین‌های جادویی افسانه‌های جهانی، برجستگی خاص خود را دارد. این افسانه‌ها نمودی ممتاز از زیست و کار مردمان ایران است.
افسانه‌های ایرانی 2
افسانه‌های ایرانی 2 جادو در افسانه‌های ایرانی سازوکاری ویژه دارد. ذهنیت خیال‌پرداز ایرانی در این عرصه حد و مرزی نمی‌شناسد. تمام رویاهای مردم با بهره‌گیری از جادو صورت عینی به خود می‌گیرد و آنجا که دستیابی به این رویا در عرصه اجتماعی ناممکن می‌شود،‌ در جهان جادو سهل و آسان‌یاب خواهد بود.
شهسوار بر باره باد
شهسوار بر باره باد چنین گوید خداوند این اخبار که چون موکب سلطانی بدین قلعه رسید، آسوده نیاسوده، از پس ده روز، گروهی از قراولان خبر آوردند که فوجی سپاه از جانب مشرق رو به قلعه می‌آید. سلطان به دیده‌بانان دستور داد تا به حزمی تمام برچکادهای قلعه بنشینندو به دربانان فرمود که بی‌فرمان او در بر کسی نگشایند. قلعه اما، در برهوت پرت ...
صندلی روی بالکن
صندلی روی بالکن صندلی خالی هم بالای بالکن بود. جلوتر رفت تا موج سنگین‌تر آمد، از جا کندش و بردش رو به مغرب. خواست دست و پا بزند که نتوانست. موج دیگری آمد. باز سنگین‌تر و باز کندش و بردش. دست‌هاش را تکان داد اما نتوانست آب را بشکافد. به پاهاش فشار آورد. پاها دیگر در اختیارش نبود، که موج آخر آمد و ...
شهر هشتم
شهر هشتم
مشاهده تمام رمان های محمد قاسم‌زاده
مجموعه‌ها