رمان ایرانی

چیدن باد 2 (2 جلدی)

من که شاه نبودم. مترسک سر جالیز بودم. خودشان می‌بریدند و می‌دوختند و حتا نظر مرا هم نمی‌خواستند. نایب‌السلطنه به جای من نظر می‌داد. اگر هم می‌پرسیدند، چیزی نمی‌دانستم. قرار بود سال‌ها ولیعهد باشم و کار اداره مملکت را آرام آرام یاد بگیرم، اما همه چیز مثل برق و باد به هم خورد و من شدم شاه.

9786001195280
۱۳۹۲
۳۹۴ صفحه
۶۷۶ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های محمد قاسم‌زاده
افسانه‌های ایرانی
افسانه‌های ایرانی فرهنگ ایرانی زادگاه برخی افسانه‌های کهن جهان است. اگر افسانه‌ای در این سرزمین زاده نشده باشد، بی‌شک در گذر از فرهنگ ایران همراه خود را به سوی سرزمین دیگر باز کرده است. ایران واسطه میان هند و نقاط غربی و در گونه‌گونی و شباهت افسانه‌ها نقشی موثر داشته. طیف وسیع افسانه‌ها در ایران، میراث گرانقدر در فرهنگ ماست.
رویای ناممکن لی جون
رویای ناممکن لی جون
افسانه‌های ایرانی 3
افسانه‌های ایرانی 3 افسانه‌های پریان ایرانی با گونه‌های متفاوت، ساز و کار شگفت‌انگیز و حضور پریان و دیوها در کنار آدمیان و تاثیر شگرف جاودانه سرزمینی خیالی را پی می‌ریزد که در میان سرزمین‌های جادویی افسانه‌های جهانی، برجستگی خاص خود را دارد. این افسانه‌ها نمودی ممتاز از زیست و کار مردمان ایران است.
شهسوار بر باره باد
شهسوار بر باره باد چنین گوید خداوند این اخبار که چون موکب سلطانی بدین قلعه رسید، آسوده نیاسوده، از پس ده روز، گروهی از قراولان خبر آوردند که فوجی سپاه از جانب مشرق رو به قلعه می‌آید. سلطان به دیده‌بانان دستور داد تا به حزمی تمام برچکادهای قلعه بنشینندو به دربانان فرمود که بی‌فرمان او در بر کسی نگشایند. قلعه اما، در برهوت پرت ...
شهسوار بر باره باد
شهسوار بر باره باد من گفتم: "خداوندگارا! یک اسب چگونه می‌تواند این همه بار را بردارد. دو تن سوار نیز هستم. اسب طاقت حمل ما را ندارد و میانه‌ی راه تلف می‌شود و گرفتار می‌مانیم." سلطان گفت: "دل ندارم که از تمامی خلعت‌های خلیفه چشم بپوشم. با این همه چاره‌ای نیست. لباس‌ها و شمشیر و تبرزین‌ها را بگذار و تنها آن دو درفش را برگیر. ...
مشاهده تمام رمان های محمد قاسم‌زاده
مجموعه‌ها