رمان خارجی

8 اثر دیگر از کریستین بوبن

من تا قبل از این تنها در مورد خداوند نمی‌نوشتم. در سن 20 سالگی مطلبی نوشته بودم که اینک پس از گذشت 10 سال، به اسرار آن پی می‌‌برم. داستان در مورد کودکی بود که دست‌ها، پاها، سر و در واقع تمام اندامش را از حصیر ساخته بودند. قفسه سینه‌اش از تار و پودی ساخته شده بود که از زوایای آن قلبش به شکل یک گل نیلوفر دیده می‌شد. بچه‌های سنگ‌دل همسایه‌ها، از او به منزله بادبادک استفاده می‌‌کردند و جای خوشحالی بود اگر که روزی لا به لای شاخه‌های درختی گیر می‌کرد و پدرش او را از درخت پایین می‌آورد...

رادمهر
9789648673555
۱۳۸۶
۲۳۲ صفحه
۱۲۵۷ مشاهده
۰ نقل قول
کریستین بوبن
صفحه نویسنده کریستین بوبن
۴۶ رمان کریستین بوبن، نویسنده فرانسوی زاده ۲۴ آوریل ۱۹۵۱ است. او پس از تحصیل در رشته فلسفه به نویسندگی روی آورد و تا کنون بیش از ۳۰ اثر از او منتشر شده‌است. کودکی، عشق و تنهایی دستمایه خلق آثار اوست. آثار بوبن مانند زنجیر به هم پیوسته‌اند، هر یک تصویر دیگری را روشن ساخته ودر کنار هم، تابلوی زندگی و افکار نویسنده را شکل می‌دهند. برای او تجربه‌های ساده زندگی ـ کودکی، عشق، تنهایی ـ دستمایه خلق آثاری عاشقانه‌است. بوبن بیش ...
دیگر رمان‌های کریستین بوبن
ابله محله
ابله محله وقتی آدم کسی را دوست نداشته باشد، نه در این سوی زندگی و نه در آن سو، اهمیتی ندارد نمی‌تواند ا‌و را ببیند. وقتی آدم کسی را دوست دارد، همیشه چیزی برای گفتن یا نوشتن به ا‌و پیدا می‌کند، تا آخر عمر. این یک قانون قدیمی دنیا‌ست، قانونی نامکتوب: هر کسی که چیزی بیشتر دارد. در همان لحظه، چیزی کمتر دارد. ...
دلباختگی (لوییز امور)
دلباختگی (لوییز امور) لوییز امور همه‌جا بود، روی کاناپه و هم‌چنین در ذهن من، در زوایای نهانی مغزم نشسته بود. . . دیگر هیچ‌کس غیر از او در جهان نبود، تنها او وجود داشت و بس. اینک حقیقتا خواندن و نوشتن می‌آموختم و سرانجام پا به عرصه حیات می‌گذاشتم، و حریص و وحشت‌زده صورت و اندام موجودی تنومند و سترگ را تماشا می‌کردم. ...
غیر منتظره
غیر منتظره این‌ها جزئی از افکاری بودند که شما ـ وقتی نگاهتان می‌کردم ـ به من می‌دادید. شما امروز را به سمت زمستان آینده پیش می‌برید. این را مانند دسته گلی تازه میان بازوان برهنه‌تان می‌فشارید و ناگهان دریافتم که دیگر هرگز به زندگی من باز نخواهید گشت. دریافتم که من بدون دیدار مجدد شما خواهم مرد: فردا برای نور بخشیدن به ...
همه گرفتارند
همه گرفتارند ... انگار همه اهل یک قبیله جدایی‌ناپذیرند. همیشه فکر یک میهمان جدید شادی‌بخش است. یک نوزاد، یک لوله‌کش، چرخ‌و فلک راضی است. از این‌که معشوق مادرش لوله‌کش است خوشش می‌آید. اگر ماهی‌گیر بود. اصلا نمی‌توانست تحملش کند. چرخ‌و فلک در حالی که به حرف‌های مادرش گوش می‌دهد. کادوهایش را باز می‌کند. یک سه پایه نقاشی، یک سری قلم مو، کتابی ...
حضرت حضیض
حضرت حضیض زیبایی از عشق می‌آید، همان‌گونه که روز از خورشید می‌آید، همان‌گونه که خورشید از خدا می‌آید، همان‌گونه که خدا از زنی خسته از زایمان‌هایش می‌آید...
مشاهده تمام رمان های کریستین بوبن
مجموعه‌ها