در تذکرههاست که چون انکیدو با ورزای نر به نبرد پرداخت و کشته شد، دقایقی پس از خارج شدن روح از کالبدش، جانوری چندشآور و ریز ـ که شباهتی تام و تمام با نوعی هزارپای گوشتخوار داشته است ـ از منخرینش بیرون آمد. نقل است این هزارپا آنقدر بر روی زمین خواهد زیست، تا مرگ ریشسفید عصر نوح را به عینه ببیند و چون مرگ ریشسفید عصر نوح نزدیک شود، آرام آرام از گوشه و کنار، بر سنگ و خار و خاشاک و آب و خاک میخزد و در شبی مهتابی، بعد از نظارهای طولانی بر دیدگان او، به منخرینش ورود و در آنجا جلوس خواهد کرد و چون چنین شود، ابری عظیم تمام جهان را درنوردد و سی و سه شبانهروز ببارد، درست به اندازه مراتب سی و سه گانه فراماسونری و باریدن همان و زوال اولاد آدمی همان. و چون چند صباحی از مرگ ریشسفید عصر نوح بگذرد، از ذره ذرههای وجودش، پروانهای صدرنگ و آتشین جان بگیرد. چون به پرواز درآید، به هر بالزدنی جنبشی در کون و مکان خواهد انداخت. از سنگ و خاک و خار و خاشاک گرفته تا استخوانهای مردگان در گور!