رمان ایرانی

میگل به ساعتش نگاه کرد و فرو ریخت. دیگر چیزی نمانده بود زنگ بخورد، اگر همین الان هم می‌رفت باز دیر شده بود، چه برسد به این که صبر کند هوا صاف شود. در دلش گفت: وای دیرم شد. یوسف با نگاهی گرم تا اعماق جان میگل نفوذ کرد: این چتر را بگیرین و سریع خودتان را برسانید. میگل گفت: ولی...

علی
9789647543620
۱۳۸۵
۴۶۴ صفحه
۲۵۶۶ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مریم عباس‌زاده
زن قهرمان بی‌مدال
زن قهرمان بی‌مدال تو جامعه ما و تو این فرهنگ این کار سخته. وقتی زنی بخواد تو جایگاه واقعی خودش قرار بگیره مجبوره بر خلاف جهت آب شنا کنه... تازه اگرم این کارو بکنه نگاه‌ها نسبت بهش عوض می‌شه و یه جور دیگه نگاش می‌کنن. حتی خود ما زن‌هام اون جوری که باید و شاید خودمونو باور نداریم. ولی باید باور کنیم. زن بهترین و آخرین ...
رقص در خاطره
رقص در خاطره ماتینا! دختری که همگان در انتظارند گوشه چشمی به آنان نشان دهد، سر خورده‌ از عشقی افلاطونی به منزلی قدیمی پناه می‌برد. ـ اما در مکان و زمان معلق می‌گردد و قدم در حرمسرای ناصرالدین شاه می‌گذارد و... ـ ماجراهای شیرینی با همسران متعدد او برایش رقم می‌خورد... دیگران باورش نمی‌کنند. ـ این بار با قلبی مجروح تر از گذشته راهی لواسان می‌گردد. با ...
فریاد بی‌صدا
فریاد بی‌صدا
من سکوت و انتظار
من سکوت و انتظار یه روزی نفرت تنها حسی بود که می‌شناختم، ازخودم و دیگرون بیزار بودم، حال و حوصله هیچی و هیچ‌کس رو نداشتم، یه روزایی می‌شد که تا بعدازظهر از رختخواب بیرون نمی‌اومدم، حال و حوصله هیچ کاری نداشتم، خوارکم فقط گریه بود و اشک و آه... اگه نجنبیده بودم و به خودم نمی‌اومدم الان جام تو دارالمجانین بود. حالا گذشته رو ...
مشاهده تمام رمان های مریم عباس‌زاده
مجموعه‌ها