رمان ایرانی

از این همه قشنگی دل کوچکش مالامال از شادی شد و از خالق مهربانش تشکر کرد. آهی از سر رضایت کشید، لحظاتی به خودش خیره شد. ناگهان دلش فرو ریخت و چندین مرتبه پلک زد و سعی کرد بغضش را فرو دهد، مغرورانه سر را بالا گرفت و به خود نهیب زد: گریه نه. الان وقتش نیست، نباید از خودم ضعف نشون بدم، باید قوی باشم...

علی
9789647543729
۱۳۸۶
۴۳۲ صفحه
۱۱۲۵ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مریم عباس‌زاده
فریاد بی‌صدا
فریاد بی‌صدا
زن قهرمان بی‌مدال
زن قهرمان بی‌مدال تو جامعه ما و تو این فرهنگ این کار سخته. وقتی زنی بخواد تو جایگاه واقعی خودش قرار بگیره مجبوره بر خلاف جهت آب شنا کنه... تازه اگرم این کارو بکنه نگاه‌ها نسبت بهش عوض می‌شه و یه جور دیگه نگاش می‌کنن. حتی خود ما زن‌هام اون جوری که باید و شاید خودمونو باور نداریم. ولی باید باور کنیم. زن بهترین و آخرین ...
من سکوت و انتظار
من سکوت و انتظار یه روزی نفرت تنها حسی بود که می‌شناختم، ازخودم و دیگرون بیزار بودم، حال و حوصله هیچی و هیچ‌کس رو نداشتم، یه روزایی می‌شد که تا بعدازظهر از رختخواب بیرون نمی‌اومدم، حال و حوصله هیچ کاری نداشتم، خوارکم فقط گریه بود و اشک و آه... اگه نجنبیده بودم و به خودم نمی‌اومدم الان جام تو دارالمجانین بود. حالا گذشته رو ...
پالتویی برای 1 دکمه
پالتویی برای 1 دکمه «پاکت رو به سمتم گرفت، تو دستم سبک و سنگینش کردم، دلم نمی‌خواست اونجا بخونمش، باید تو خلوت اتاقم و تو تنهایی حرفای دل یه زن عاشق و یه مادر خارق‌العاده رو می‌خوندم... نارسیس زن عجیبی بود که می‌دونست چی از زندگی می‌خواد و حتی...»
مشاهده تمام رمان های مریم عباس‌زاده
مجموعه‌ها