بگذار کودک درونت تو را با خود ببرد.
... بیآنکه بدانم چطور، من فقط میدانستم در صفحات ناخوانای سرنوشت و در کورهراههای تاریک حوادث نوشته بودند که باید برای کامل کردن تولدم به آزیناگا برگردم.
۳۹ رمان
ژوزه ساراماگو نویسندهٔ پرتغالی برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات در سال ۱۹۹۸ میلادی است.ساراماگو در دهکدهای کوچک در شمال لیسبون در خانوادهای کشاورز به دنیا آمد، او دو سال بعد به همراه خانواده به لیسبون رفت و تحصیلات دبیرستانی خود را برای امرار معاش نیمه تمام گذاشت و به شغلهای مختلفی نظیر آهنگری، مکانیکی و کارگری روزمزدی پرداخت. پس از مدتی نیز به مترجمی و نویسندگی در روزنامه ارگان حزب کمونیست پرتغال مشغول شد. اگرچه اولین رمان او به نام کشورگناه ...
روشنایی
ساراماگو رفت تا زمانی را که در اواخر دهه 40 و اوایل دهه 50 نوشته بود بیاورد، رمانی که از همان زمان گم شده بود و وقتی برگشت کتاب روشنایی زیر بغلش بود. در واقع یک دسته کاغذ تایپ شده اما کاغذها نه رنگ و رو رفته و زردشده بودند و نه آسیب دیده بودند، گویی زمان برای این کتاب ...
بینایی
داستان بینایی از یک روز بارانی در یک حوزه اخذ رای در پایتختی بینام آغاز میشود. از شدت باران کسی بیرون نیامده و در حوزه پرنده پر نمیزند. بعد از ظهر است و هنوز هیچکس برای دادن رای به حوزه نیامده است. مسئولین حوزه با نگرانی به افراد خانواده و بستگانشان تلفن میزنند و از آنها میخواهند تنور انتخابات را ...
برخاسته از گور
سال مرگ ریکاردو ریش
ژوزه ساراماگو در سال مرگ ریکاردو ریش، فرناندو پسوا را به تماشای دنیا دعوت میکند. پسوا کیست؟ فرناندو پسوا بزرگترین شاعر پرتغال در عصر حاضر است که در سال 1888 در لیسبون پرتغال زاده شده است. پسوا عقیده داشت که باید به تماشای دنیا قناعت کرد و ساراماگو در این رمان خود، اورا به تماشای دنیا میآورد، دنیایی که بعد ...