رمان ایرانی

روز و شب یوسف

«پول حرام. از حلالش چه دیدیم که از حرامش ببینیم. چکارش کنم؟ چکارش می‌توانم بکنم؟ اولاد مثل در مجلس است. نه می‌توانم بسوزانمش، نه می‌توانم از پاشنه درش بیاورم. اولاد، اولاد روز و شب را به آدم زهر می‌کند. پس صباح جلوی کارهای دیگرش را چه جور بگیرم؟»

نگاه
9789646736214
۱۳۸۳
۸۰ صفحه
۱۴۷۲ مشاهده
۱ نقل قول
محمود دولت‌آبادی
صفحه نویسنده محمود دولت‌آبادی
۴۴ رمان محمود دولت‌آبادی، ۱۰ مرداد ۱۳۱۹ در دولت‌آباد شهرستان سبزوار به دنیا آمد. دولت‌آبادی مشاغل مختلفی را تجربه کرد. کار روی زمین، چوپانی، پادویی کفاشی، صاف کردن میخهای کج و بعد به عنوان وردست پدر و برادر به عنوان دنده پیچ کارگاه تخت گیوه کشی، دوچرخه سازی، سلمانی و.... بعدها تمام مشاغلی که او در دوران نوجوانی و جوانی خود تجربه کرد، در آثارش نمود یافت. دولت‌آبادی ابتدا راهی مشهد و آنگاه تهران شد و در این دوران باز هم مشاغل دیگری نظیر ...
دیگر رمان‌های محمود دولت‌آبادی
بنی‌آدم  گالینگور
بنی‌آدم گالینگور گفتم، همان اول کار گفتم که نوشتن داستان کوتاه کار من نیست. این هنر بزرگ را کافکا داشت، ولفگانگ بورشرت داشت و می‌توانست بدارد که در همان «بیرون، جلو در» جان سپرد و داغش لابد فقط به دل من یکی نیست، و پیش‌تر از او چخوف داشت که بالاخره خون قی می‌کرد در آن اتاق سرد، و چند فقره‌ای هم ...
با شبیرو
با شبیرو داستان با شبیرو که برای اولین بار به صورت کتابی مجزا به چاپ می‌رسد، پیش از این بخشی از مجموعه داستان ”کارنامه سپنج“ بوده است و مانند دیگر آثار «محمود دولت‌آبادی» حوادث آن در نواحی بومی کشور، و این بار در سواحل جنوبی، می‌گذرد.
بیابانی و هجرت
بیابانی و هجرت
بنی‌آدم
بنی‌آدم گفتم، همان اول کار گفتم که نوشتن داستان کوتاه کار من نیست. این هنر بزرگ را کافکا داشت، ولفگانگ بورشرت داشت و می‌توانست بدارد که در همان «بیرون، جلو در» جان سپرد و داغش لابد فقط به دل من یکی نیست، و پیش‌تر از او چخوف داشت که بالاخره خون قی می‌کرد در آن اتاق سرد، و چند فقره‌ای هم ...
آهوی بخت من گزل
آهوی بخت من گزل
مشاهده تمام رمان های محمود دولت‌آبادی
مجموعه‌ها