۵۷ رمان
نادر ابراهیمی در ۱۴ فروردین سال ۱۳۱۵ در تهران بهدنیا آمد. پدرش عطاءالمُلک ابراهیمی، فرزندِ آجودان حضورقاجار و از نوادگانِ ابراهیم خان ظهیرالدوله، حاکم نامدارِ کرمان در عصر قاجار بود، که رضاشاه پهلوی او را، ضمنِ خلعِ درجه از کرمان به مشکین شهر تبعید نمود، که هنوز قلمستانی به نام او در حومهٔ مشکین شهر وجود دارد (قلمستان عطا) و هنوز فامیل او (ابراهیمیهای کرمان) در شهر و استان کرمان شناخته شده و مشهور هستند. مادرِ نادر ابراهیمی هم از ...
40 نامه کوتاه به همسرم
با صدای: پیام دهکردی
اینک احساس و اقرار میکنم که آرزویی مانده است... آرزویی برآورده نشده! و آن این است که تو را از پی مرگم اشکریزان و نالان و فریادزنان و نفرینکنان نبینم، همچنان که فرزندانم را، دوستانم را، یاران و هماندیشانم را....
گوش دادن به کتاب سخنگو برای زندگی پرمشغلهی امروز یک ضرورت است. زمان رفت و آمد به محل ...
غزل داستانهای سال بد
قفس خالی، قناری مرده، و یک سرزمین پر از قناری، که صدای آوازشان، سیلاب رودخانهها را میمانست. مادر گفت: جای پسرم خالی. فصل آواز قناریهاست. خالهجان گفت: یعنی برنمیگردد؟ پدر جواب داد: برگشته است. صدای آوازش را نمیشنوی؟
آتش بدون دود 1 (7 جلدی)
آرش در قلمرو تردید
خورشید مینشست و اندوه بر دل آرش.
مرد تنها، بر افق، بر سنگ، و بر یالهای تیرهرنگ کوههای سخت، نظری انداخت و بر توده بیشماره مردم که از فروتر مکان خویش، بانگشان چون صوت باد بود. فریاد زد: غمگینم، غمگین چون غروب، چون آواز غریب رهروی تنها، و چون دیوارهای کاهگلی مخروب؛ غمگین از زمانه خویشم.
ای شادیهای از میان رفته، ای ...