۱۱ رمان
ابوتراب خسروی در سال ۱۳۳۵ در شهر فسا متولد شد. پدرش نظامی بود؛ به همین دلیل سالهای جوانی او در شهرهای مختلف ایران گذشت. در سالهای ۱۳۴۸ و ۱۳۴۹ در دبیرستانی در اصفهان درس میخواند و شاگرد هوشنگ گلشیری، نویسندهی فقید ایرانی بودهاست.
او لیسانس آموزش ابتدایی دارد و سالها در شیراز به کودکان عقبماندهٔ ذهنی آموزش میداده است. در حال حاضر بازنشسته شده و در شهر شیراز زندگی میکند. خسروی متأهل است و سه فرزند دارد.
ملکان عذاب
مادر نمیتوانست قبول کند که کسی مثل من به فرمانش عمل نکرده است. اگر به گوشش میرسید که زکریا هواهایی در سر دارد، تا مرا میدید رو بر میگردانید، تا غیظ کند و با من حرف نزند. اگر اینطور باشد دیگر به بالاگدار برنمیگردم، چه برسد به عمارت خاننشین. حدس میزدم که حتما خاله مادر چیزهایی به یاد میآورد تا ...
ملکان عذاب
مادر نمیتوانست قبول کند که کسی مثل من به فرمانش عمل نکرده است. اگر به گوشش میرسید که زکریا هواهایی در سر دارد، تا مرا میدید رو بر میگردانید، تا غیظ کند و با من حرف نزند. اگر اینطور باشد دیگر به بالاگدار برنمیگردم، چه برسد به عمارت خاننشین. حدس میزدم که حتما خاله مادر چیزهایی به یاد میآورد تا ...
کتاب ویران
چه تقدیر شومی برایت نوشته شده بود که حامل چشمان خاکستری رنگ شروری از نسل اجدادی شرور باشی. زندگی مکتوب تو خصوصیت غریبی دارد که باید حامل بذر چشمهای خاکستری مردی باشی که به اجبار نویسنده در کنارش نوشته شدهای. داستان تازه اعاده زندگی تو خواهد بود. بگذار تجربه کنم که طرح پیکرت را فرو بریزم و با هیئتی جدید ...