رمان ایرانی

شب عروسی من

وقتی ذهن انسان مثل زلزله‌نگاری خطاناپذیر کوچک‌ترین نامردی‌ها را ثبت می‌کند، وقتی تمام رنج‌های دیروز، به تقویم امروز انسان سنجاق می‌شود، وقتی قطرات ریز و تند باران مصائب نمی‌گذارد مناظر آن سوی پنجره فردا دیده شود، موافقت با روزگاری که سر ناسازگاری دارد، بهترین راه سرکوب آن است.

پیکان
9789643284312
۱۳۸۷
۴۳۴ صفحه
۳۰۷۳ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده شهره وکیلی
۳۴ رمان شهره وکیلی (۱۳۲۵–) نویسنده (رمان‌نویس) ایرانی است. او همچنین آموزگار و مدیر مدرسه نیز بوده‌است. رمان‌های او فروش بالا و چاپ‌های متعدد داشته‌اند. سیمین دانشور از کتاب «شب عروسی من» وی تمجید کرده است[نیازمند منبع]. شهره وکیلی در سال ۱۳۲۵ در تهران (خیابان ژاله) زاده شد. سپس در دبیرستان آزرم دیپلم ادبی گرفت و همان زمان که در کنکور شرکت می‌کرد ازدواج کرد. وکیلی در دانشگاه تربیت معلم حشمتیه پذیرفته شد و زمان دانشجویی در مدرسه نیز تدریس می‌کرد. او تحصیلش ...
دیگر رمان‌های شهره وکیلی
هرگز نمی‌بخشمت
هرگز نمی‌بخشمت کاش انسان بداند، گاه یک گفته بی‌تفکرش چه‌طور می‌تواند مانند اخگری که به زرادخانه‌ای می‌افتد، موجب انفجاری مهیب شود، که دیگر هیچ تاسف قابل توجیهی برایش وجود نداشته باشد جز یک آه درمان‌ناپذیر.
صبح ستاره‌سوز
صبح ستاره‌سوز
وقتی آن تناور درخت خانه شکست
وقتی آن تناور درخت خانه شکست صدای فاتحه‌خوانی زن‌ها خفیف بود. ولی می‌شد فهمید چه می‌گویند. اما چیزهایی که فرح می‌گفت، به گوش افراد آن جمع تعلق نداشت و چهره‌اش مثل همه سال‌های عمرش نفوذناپذیر می‌نمود. به خصوص حالا که هیجان‌هایش ناخودآگاه مخفی گشته و پشت سکوتی بی‌هویت گم شده بودند.
بازی تمام شد
بازی تمام شد «اول باید یک قول به من بدهی.» «چه قولی؟ هر چه بگویی قبول می‌کنم.» «مگی، تا وقتی با هم ازدواج نکرده و مادرت را پیدا نکرده‌ایم، نباید پدرت را در منگنه بگذاری که مسائل پشت پرده را فاش کند. پدرت خیلی شکسته شده. تمام زندگی‌اش پر از حوادث کمر شکن بوده. او به خاطر تو یک عمر زجر کشیده. نباید امروز که ...
آسان اما سخت
آسان اما سخت در چهارده سالگی‌ دلم می‌خواست آینده و حال و گذشته، همه را به تصرف خود در بیاورم. اما گاه حادثه‌ای ساده، آدم را به شکل سوزنبانی به خط دیگری از زندگی می‌اندازد. این حادثه برای من با آهسته آهسته برآمدن شکم مادرم اتفاق افتاد، و بهتی که از تصور اضافه شدن یک عضو دیگر به خانواده بود، روحم را مجروح ...
مشاهده تمام رمان های شهره وکیلی
مجموعه‌ها