داستانهای این مجموعه که توسط هیچکاک و نویسندگان مورد حمایت او نوشته شدهاند خواننده را با دنیایی سیاه و دلهرهآور که گاه با طنزی سیاه و مهلک عجین میباشند، آشنا میکند و در بیشتر کشورهای جهان بارها منتشر شدهاند.
5 نمایشنامه (4 بعلاوه 1 تکیه بر دیوار نمناک پناهنده مرثیه باد شرق دور شرق نزدیک)
قهوهچی: سیب و سکه و سیر که جوره، اینم از این... تخم شاهی ندیده بودم اینقدر کچل بشه. گفتم به مشد یدالله، انگاری بذرهاش قاطی داره... گفت بهش نرسیدی... راستم میگه... از بس که سرمون خوش بود این دم عیدی... آرد و تخم مرغ یادم رفت... گرون شده همه چی. ولی من میگم میارزه... هنوز سه تای دیگه مونده... سماق ...
23 داستان از داستاننویسان امروز ایران با تفسیر
«اون وقتا نه کولر داشتیم و نه این همه پادرد و کمردرد. یه پاشیر داشتیم عین یخچال. حیاط بیرونی و حیاط خلوت درندشت بودند و باغچهها پر از گلهای رنگارنگ...» چشمانداز خانهاش، دنیای درون خانه را نشان میدهد و مصداقی است از آنچه او میخواهد باشد؛ گرچه همه دوست و ایل و تبارش رفتهاند و او تنها مانده و محله ...
باغ فتحآباد (36 داستان از داستاننویسان کرمان)
از مجموعههای گروهی داستان کرمان به کوشش علیاکبر کرمانینژاد...
7 مرگ ماکسیم گورکی
این حس که زندگی من مطابق با هیچ قالب یا نظام اندازهگیری نیست، که یک آن از زندگی من برای خودم بیش از هزاران سال از زندگانی کل انسانها اهمیت دارد، با نوری درخشان مبهوتم کرد، نوری که مدتها در انتظارش بودم، نوری خجسته که روشناییاش تا آخرین روزهای زندگیام ادامه داشت.
اما این نهر طلا از کجا سرچشمه میگرفت؟ باورپذیر ...
نخل و غبار
هیچکس نمیداند که شبها میآید. از همین گوشه باز پرده، تکان میخورد و بعد همهجا روشن میشود. تنم گر میگیرد. میلرزم و یواشکی چشم می چرخانم که گمش نکنم. انگار عادتمان شده که او یکهو بیاید و من در سکوت دنبالش راه بیفتم...