رمان ایرانی

سنگر و قمقمه‌های خالی

نعش را گذاشته بودند در دالان مسجد، خون‌آلود و لهیده، و کسی فرصت نکرده بود چیزی روش بیندازد. اما خون و گل خشکیده همه جایش را پوشانده بود. دالان از همیشه خاموش‌تر و غم‌زده‌تر بود. تاریک بود چراغی درش نمی‌سوخت. 2 مرد، به دیوار دالان، پشت در تکیه داده بودند، رو به روی هم. یکیشان می‌توانست، از شکاف در، خیابان را ببیند، اما نگاه نمی‌کرد.

9789641126546
۱۳۸۰
۴۳۲ صفحه
۸۲۵ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
بهرام صادقی
صفحه نویسنده بهرام صادقی
۷ رمان Bahram Sadeghi (born in Isfahan, Iran, 8 January 1937, died 3 January 1985), poet and noted modernist fiction writer of the 20th century, who explored new literary techniques with almost each piece he wrote. Sadeghi was the fourth and last child of a small retailer in Najaf-Ābād, near Isfahan, completed his elementary education in Najaf-Ābād in 1949, attended Adab High School in Isfahan for his secondary education. In 1955, he moved to Tehran, where he attended medical school at the ...
دیگر رمان‌های بهرام صادقی
ملکوت
ملکوت در ساعت یازده شب چهارشنبه آن هفته جن در آقای «مودت» حلول کرد. میزان تعجب آقای مودت را پس از بروز این سانحه، با علم به این که چهره او به طور طبیعی همیشه متعجب و خوشحال است، هر کس می‌تواند تخمین بزند.
ملکوت
ملکوت
سنگر و قمقمه‌های خالی
سنگر و قمقمه‌های خالی
بازمانده‌های غریبی آشنا
بازمانده‌های غریبی آشنا .
مشاهده تمام رمان های بهرام صادقی
مجموعه‌ها