دلسپرده
قلبم را به تو هدیه میکنم تا در آن بذر عشق و عاطفه بپرورانی و دستم را به تو میسپارم تا همراه با نسیم عشق بر زمین تشنه شالیزاران قدم بگذاریم.ای عزیز تر از جانم ،سوگند به آفریدگار جهان که عشق پاک و زلالی که بین تنهایی من و تو پلی برقرار ساخته هرگز از هم گسسته نخواهد شد و ...
و اما عشق
هنگامی که چشمانت اشکی برای ریختن نداشته باشند، هنگامی که بغض گلویت را میفشارد اما قدرت فریاد زدن نداشته باشی، هنگامی که احساس تنهایی و پوچی به سراغت میآید، آنگاه دستهایت را رو به آسمان بگیر، چشمانت را ببند و با تمام وجود خدایت را صدا کن...
همیشه در قلب منی
شب شیشهای
هنوز چند متری دور نشده که یکباره موتور به مانعی برخورد کرده و با آن سرعتی که دارد واژگون میشود. هر کدام به یک سو پرتاب میشوند. افشین به زحمت از زمین بلند میشود. پیشانی و آرنجش ضربه دیده است. یحیی هم از ناحیه کمر آسیب دیده است، افشین سعی میکند او را از زمین بلند کند اما یحیی دشنامی ...
شب تقدیر
در این داستان پسری جوان از خانوادهای متمول و سرشناس با اتوموبیل با دختر جوانی تصادف میکند و دختر بیهوش را به منزل خویش میبرد. خانواده پسر تصمیم میگیرند که دختر جوان را ـ که حافظهاش را نیز از دست داده ـ به فرزندی بپذیرند؛ این در حالی است که پسر خانواده نمیتواند بپذیرد که دختر خواهرش است و......