رمان ایرانی

چشمان زیبای شیدا به اشک نشست و با حالتی پر از شور و احساس زیر لب نجوا کرد: من از مردایی که احساسات زن‌ها رو به بازی می‌‌گیرن لجم می‌گیره! ناپلئون به اعتقاد من مرد بزرگ و مقتدری بود و هوش و ذکاوت و نبوغ سرشاری داشت اما در رابطه با مسایل زنان آدم فرصت‌طلبی بود که برای رسیدن به جاه‌طلبی‌های خودش دزیره و ژوزفین رو قربونی کرد. اون اصلا لیاقت عشق دزیره رو نداشت.

علم
9789644057380
۱۳۸۶
۴۹۸ صفحه
۹۴۰ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های نسرین ثامنی
شب تقدیر
شب تقدیر در این داستان پسری جوان از خانواده‌ای متمول و سرشناس با اتوموبیل با دختر جوانی تصادف می‌کند و دختر بیهوش را به منزل خویش می‌برد. خانواده پسر تصمیم می‌گیرند که دختر جوان را ـ که حافظه‌اش را نیز از دست داده ـ به فرزندی بپذیرند؛ این در حالی است که پسر خانواده نمی‌تواند بپذیرد که دختر خواهرش است و......
انتظار کهنه
انتظار کهنه
نیلوفر مرداب
نیلوفر مرداب
همیشه در قلب منی
همیشه در قلب منی
تکیه بر باد
تکیه بر باد
مشاهده تمام رمان های نسرین ثامنی
مجموعه‌ها