۱۱ رمان
علی موذنی متولد سال 1377 در تهران و فارغ التحصیل رشته ادبیات نمایشی از دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران است.موذنی در زمینه های داستان نویسی نمایشنامه نویسی و فیلمنامه نوسی فعالیت دارد
کشتیبان دوست
نمرود نعره زد:«ای خدای آتش، خداوندی چون تو از تو طلب سوزاندن بندهای ناسپاس را دارد. او را نیک بسوزان تا من خاکسترش را خاک ستوران کنم.»
ابراهیم گفت:«از شما و شرکتان بیزارم که زندگی با شما بر من جز رنج نیست.»
به آتش نزدیک شد. شعلهها به هر گام که او پیش میرفت، پس مینشستند.
ابراهیم گفت:«و تو، ای آتش، مرا در ...
مامور
تا چشمانم بر هم برود، کارم شده بود دعا که خداوندا، به دلش بینداز دوباره زنگ بزند. تلفن زنگ که میخورد، نمیگذاشتم به زنگ دوم برسد. اما تا صدایی غیر از صدای او میشنیدم، اشتیاقم به ضدش بدل میشود. با اکراه چند کلمهای به ادب میگفتم و اگر فامیل بود، گوشی را رد میکردم به ثریا و اگر کاری بود، ...
دوازدهم
نمیدانم تکلیفم با مردی که هم تاریخی است هم معاصر، چیست؟ چگونه میتوان با شخصیتی چنین که موجودیتش در بستر زمان ادامه پیدا کرده و مثل هر بشر دیگری با طول عمری هفتاد - هشتاد ساله در تاریخ متوقف نشده است، کنار آمد؟ منظورم کنار آمدن یک نویسنده در پرداخت شخصیتی است که هر چند فرازمانی است، اما در میان ...