۱۱ رمان
علی موذنی متولد سال 1377 در تهران و فارغ التحصیل رشته ادبیات نمایشی از دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران است.موذنی در زمینه های داستان نویسی نمایشنامه نویسی و فیلمنامه نوسی فعالیت دارد
آپارتمان روباز
چشم برنمیداشت. لبخند میزد. سر تکان داد و گفت: «آدم عجیبی هستی!» جملهای که قبلا به یاد او نوشته بودم، به زبان آوردم: «هرکسی در عاشقی سبک خودش را دارد!» ادامه جملهای را که نوشته بودم، برایش نگفتم که مسلما سبک عشقی شکسپیر با استریندبرگ و چخوف فرق داشته و خیلی راحت میشود این را از خواندن آثارشان فهمید و ...
خوشنشین
موضوع این رمان که شاید در جوامع دیگر، مشکل مقطعی به نظر میآید، ظاهرا واقعیت تلخ و همیشگی جامعه ماست که مدام به دنبال خرید خانه بروی و همیشه احساس کنی که از خرید آن عقبی و فاصله پولیات با آن رفته رفته بیشتر و بیشتر میشود.
خورشید از سمت غروب
یونس: آری، میفهمم، تو نیز به امر خداوندی همچنان که یونس به امر اوست. اما این که چرا به دست تو عذاب شود، خود نمیداند؟ آیا در اصرار من بر نزول عذاب گناهی بوده است؟ اگر عمل من گناه بود، خداوند به استجابت آن بر نمیخاست. نه، تو گناهی نکردهای، یونس، بلکه تقاضایی کردهای که برآورده شده است. من آنچه ...
کشتیبان دوست
نمرود نعره زد:«ای خدای آتش، خداوندی چون تو از تو طلب سوزاندن بندهای ناسپاس را دارد. او را نیک بسوزان تا من خاکسترش را خاک ستوران کنم.»
ابراهیم گفت:«از شما و شرکتان بیزارم که زندگی با شما بر من جز رنج نیست.»
به آتش نزدیک شد. شعلهها به هر گام که او پیش میرفت، پس مینشستند.
ابراهیم گفت:«و تو، ای آتش، مرا در ...
موسای عیسی
ای رسول! آغاز کن کتابت کتابی را که عیسی به آن فرمان داده است و بر این بیحوصلگی فائق آی که بوی دهان ابلیس از آن میآید. قلم را در دواتی فرو بر که به بوی خوش تن عیسی رنگین است و حقایق را به زیبایی جعد موی بلند عیسی روایت کن و لبخندش را کتابت کن تا از خاطرهاش ...