رمان ایرانی

نه آبی نه خاکی

برخورد گلوله تانک را با دپو با تمام وجود احساس کردم. لرزش زمین مثل ماشینی با آخرین سرعت ممکن از درونم عبور کرد. بعد خود را به همان حالت خوابیده روی هوا دیدم. به نظرم آمد برای آنکه پوستم از شدت گرما قلفتی ور نیاید، باید دهانم را باز کنم. دهانم را باز کردم و تا آمدم آتش را از دهانم بیرون بدهم، محکم به زمین خوردم و خاک‌ها از دهان بازم به درون ریختند...

سوره مهر
9786001751967
۱۳۹۳
۲۳۲ صفحه
۴۴۳ مشاهده
۰ نقل قول
علی موذنی
صفحه نویسنده علی موذنی
۱۱ رمان علی موذنی متولد سال 1377 در تهران و فارغ التحصیل رشته ادبیات نمایشی از دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران است.موذنی در زمینه های داستان نویسی نمایشنامه نویسی و فیلمنامه نوسی فعالیت دارد
دیگر رمان‌های علی موذنی
احضاریه
احضاریه -
ظهور
ظهور
خورشید از سمت غروب
خورشید از سمت غروب یونس: آری، می‌فهمم، تو نیز به امر خداوندی هم‌چنان که یونس به امر اوست. اما این که چرا به دست تو عذاب شود، خود نمی‌داند؟ آیا در اصرار من بر نزول عذاب گناهی بوده است؟ اگر عمل من گناه بود، خداوند به استجابت آن بر نمی‌خاست. نه، تو گناهی نکرده‌ای، یونس، بلکه تقاضایی کرده‌ای که برآورده شده است. من آنچه ...
دوازدهم
دوازدهم نمی‌دانم تکلیفم با مردی که هم تاریخی است هم معاصر، چیست؟ چگونه می‌توان با شخصیتی چنین که موجودیتش در بستر زمان ادامه پیدا کرده و مثل هر بشر دیگری با طول عمری هفتاد - هشتاد ساله در تاریخ متوقف نشده است، کنار آمد؟ منظورم کنار آمدن یک نویسنده در پرداخت شخصیتی است که هر چند فرازمانی است، اما در میان ...
مشاهده تمام رمان های علی موذنی
مجموعه‌ها