مجموعه داستان خارجی

16 داستان

استنباط داستان‌نویسان این مجموعه، از داستان، تا حدی با هم متفاوت است و به همین دلیل امکانات شکلی و معنایی و تاویلی هر کدام از داستان‌ها هم با هم متفاوت است. البته این تفاوت‌ها دلیلی بر ضعیف یا قوی بودن داستان‌ها نیست بلکه نشان‌دهنده استقلال رای نویسندگان و تلقی آن‌ها از داستان است. از همین رو تنوع داستان‌ها باعث شده است که خوانندگان مختلف با دیدگاه‌های مختلف بالاخره داستان یا داستان‌هایی را در این مجموعه هماهنگ با سلیقه خود بیابند و از آن لذت ببرند.

قطره
9786001193583
۱۳۹۰
۱۰۴ صفحه
۵۲۲ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده محمدرضا گودرزی
۱۰ رمان ( Mohammadreza Goudarzi)
دیگر رمان‌های محمدرضا گودرزی
آنجا زیر باران
آنجا زیر باران
تا جایی که می‌توانی گاز بده
تا جایی که می‌توانی گاز بده احمد خودرو را به حرکت درآورد. در راه زهرا گریه می‌کرد و رو به مجید داد می‌زد: من بچه‌ام رو از تو می‌خوام بی عرضه! و رو به مرد فریاد می‌کشید: دزدها، بی‌شرف‌ها، بچه‌ام رو کجا بردید؟
نعش‌کش
نعش‌کش و قطع می‌کنم. با مترو می‌روم ایستگاه حقانی و از آن‌جا می‌روم پارک طالقانی. الان دیگر دقیقا می‌شود گفت گم‌گشته‌ای دارم. لابه‌لای درخت‌ها قدم می‌زنم. فکر بنز یک‌آن رهام نمی‌کند. به یاد داستان شب‌های روشن داستایوسکی می‌افتم، بنز با آن رنگ آلبالویی‌اش یک لحظه در آسمان تیره‌ی زندگی‌ام درخشید، جرقه‌ای زد و محو شد، بعد در پس پشت ذهنم آن ...
چه کسی بود صدا زد بنجی
چه کسی بود صدا زد بنجی اگر لذت‌بخشی را اولین وظیفه داستان بدانیم، در این رمان خواننده شاهد روایتی سرخوشانه و لذت‌بخش است؛ رمانی که به مسائل مهم اجتماعی با نگاهی طنزآلود و کنایی می‌نگرد تا دو بعد یک اثر داستانی موفق را همزمان در کنار هم داشته باشد: لذت‌بخشی در حوزه حسی و دعوت به اندیشیدن در حوزه عقلی.
رویاهای بیداری
رویاهای بیداری وقتی می‌پیچیم پشت ساختمان، درجا خشک‌مان می‌زند. آدمی هم‌هیکل پسربچه‌های شش هفت ساله، لخت و عوری روی برف‌ها نشسته و به ما خیره شده است. انگار تازه پوستش را سراپا کنده‌اند. خون تازه بی‌آنکه بچکد رو گوشت‌های نمایانش می‌درخشد. ساکت پاهایش را جمع کرده و به ما زل زده است.
مشاهده تمام رمان های محمدرضا گودرزی
مجموعه‌ها