خواب طلایی، خواب نقرهای و کابوس! و یک راهزن خوابدزد منتظر است تا مسافران بیخبری مثل آذرک را به دام بیندازد و خوابهایشان را بگیرد و بعد هم در دریای توفانی رهایشان کند. گرچه آذرک دختر عجیب و ماجراجویی است، اما راهزن، هزار و یک حقه و ترفند بلد است.
آذرک و جادوگر دریای ناپیدا (7 گانه آذرک 6)
جادوگر بدجنس در انتظار دخترک. سفر چیز خوبی است؛ مخصوصا دیدن ساحل زیبای شمال و جنگلهای سرسبز. اما آذرک از کویر خشک و بیآب و علف سر در میآورد. جادوگر بدجنس در ساحل دریای ناپیدا منتظر آذرک است. آنجا آذرک باید یکی از حرفهایترین جادوگرها را از دست او نجات بدهد؛ جایی که جزیره وحشتناک و وارونه در انتظار اوست...
چابکسوار
پهلوانی از عرب میتازد و غباری بر میخیزد. خونخواه است. طلب خون حسین را کرده و هر کس را عاشق خون خداست، به یاری میطلبد.
چابکسوار مروری داستانی بر زندگی مختار ثقفی است. لحظه لحظه غمها، شادیها و سختیهایش روایت میشود و مخاطب، تاریخ را با داستانی جذاب مرور میکند.
تاریخی که قرار است هر روز تکرار شود.
سورنا و جلیقه آتش
آذرک و جادوگر لوپ 1 لپ (7 گانه آذرک 3)
پول، پول. کی از پول بدش میآید؟ و آذرک دوست دارد مثل شاهزادهها زندگی کند، ولی بدشانسی میآورد و به چنگ عالیجناب لوپ یک لپ میافتد؛ حاکم سرزمینی یخی با آدمهایی که... اما هیچکس تا این آدمها را از نزدیک نبیند نمیفهمد که آذرک بیچاره از دست آنها چه میکشد!