پدربزرگ از دنیا رفته و کتاب عجیبش هم ناپدید شده و حالا نامهای به دست آذرک رسیده و در آن رازی است که زندگی دخترک را عوض میکند. او اینبار به انجمن جادوگرانی دعوت شده است که همهشان مردهاند و همه با هم تصمیم گرفتهاند که آذرک رئیس آنها شود.
آذرک و جادوگر لوپ 1 لپ (7 گانه آذرک 3)
پول، پول. کی از پول بدش میآید؟ و آذرک دوست دارد مثل شاهزادهها زندگی کند، ولی بدشانسی میآورد و به چنگ عالیجناب لوپ یک لپ میافتد؛ حاکم سرزمینی یخی با آدمهایی که... اما هیچکس تا این آدمها را از نزدیک نبیند نمیفهمد که آذرک بیچاره از دست آنها چه میکشد!
آذرک و جادوگر دریای ناپیدا (7 گانه آذرک 6)
جادوگر بدجنس در انتظار دخترک. سفر چیز خوبی است؛ مخصوصا دیدن ساحل زیبای شمال و جنگلهای سرسبز. اما آذرک از کویر خشک و بیآب و علف سر در میآورد. جادوگر بدجنس در ساحل دریای ناپیدا منتظر آذرک است. آنجا آذرک باید یکی از حرفهایترین جادوگرها را از دست او نجات بدهد؛ جایی که جزیره وحشتناک و وارونه در انتظار اوست...
آذرک جادوگر بزرگ (7 گانه آذرک 7)
نیروی شگفتانگیز نخواستیم! برآورده شدن آرزو هم کیفی دارد! اما به چه قیمتی؟ اگر آذرک نیرویی شگفتانگیز پیدا کند که بتواند از آینده خبر دهد، با آن چه میکند؟ اما اگر با هر حرفش یک اتفاق وحشتناک بیفتد، چه؟ حالا آذرک در راهی قدم گذاشته که باید به هر قیمتی در آن پیش برود، چون او یک هدف بزرگ دارد: ...