رمان خارجی

Am himmel standen zwei monde. Ein grober und ein kleiner. Nebeneinander. der grobe war der ihr vertraute gute alte mond. er war fast voll und gelb. aber neben ihm befand sich ein weiterer mond der ihr ganz und gar nicht vertraut war.

دومنت
9783832195878
۲۰۱۰
۱۰۲۴ صفحه
۱۳۲۷ مشاهده
۳ نقل قول
هاروکی موراکامی
صفحه نویسنده هاروکی موراکامی
۷۶ رمان موراکامی در ۱۲ ژانویه ۱۹۴۹ در کیوتو ژاپن به دنیا آمد. در سال ۱۹۶۸ به دانشگاه هنرهای نمایشی واسدا رفت. در سال ۱۹۷۱ با همسرش یوکو ازدواج کرد و به گفته خودش در آوریل سال ۱۹۷۴ در هنگام تماشای یک مسابقه بیسبال، ایده اولین کتاب‌اش به آواز باد گوش بسپار به ذهنش رسید. در همان سال یک بار جاز در کوکوبونجی توکیو گشود. در سال ۱۹۷۹ اولین رمانش به آواز باد گوش بسپار منتشر شد و در همان سال جایزه ...
دیگر رمان‌های هاروکی موراکامی
کتاب‌خانه غرایب
کتاب‌خانه غرایب پسرک کتاب‌خوانی هنگام مراجعه برای دریافت کتاب از کتاب‌خانه توسط کتابدار به محلی برده می‌شود و در گذر از مارپیچ‌های پنهان کتاب‌خانه در سلولی گرفتار می‌شود. او به همراه چند نفر، از جمله نگهبان زندان برای نجات جان خود اقدام به فرار می‌کنند...
1 کیو 84 جلد2 (3جلدی)
1 کیو 84 جلد2 (3جلدی) داستان 1Q84 در سال 1984 اتفاق می‌افتد. اولین جلد، حوادث بین ماه‌های آوریل تا ژوئن و دومین جلد، رویدادهای جولای تا سپتامبر را روایت می‌کند. آخرین قسمت این 3 گانه نیز به روایت اتفاقات رخ‌داده بین ماه‌های اکتبر و دسامبر 1984 می‌پردازد. 1Q84 روایتی پیچیده و سورئال است که بین داستان 2 شخصی، یکی مرد و دیگری زن که به دنبال ...
از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم
از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم خوشحالم که طی این همه سال، تحت هر شرایطی، از دویدن دست بر نداشته‌ام. دلیل خوشحالی‌ام آن است که رمان‌هایم را دوست دارم. حالا هم سخت مشتاقم که ببینم رمان بعدی چه از کار در خواهد آمد. من نویسنده‌ای هستم با محدودیت‌های خاص خود ـ آدمی ناکامل با یک زندگی ناکامل و محدود ـ و اگر هنوز هم چنین حسی ...
بشنو آواز باد را
بشنو آواز باد را شما موراکامی را می‌شناسید. خیلی هم خوب می‌شناسید و همین شاید نگاه شما را به اولین رمانش کمی متفاوت کند. خواندن اولین رمان از نویسنده محبوب‌تان یک کم سخت است. اما بیایید از همین لحظه به این فکر کنید که قرار است شاهد اولین گام‌های نویسنده‌ای باشید که برای خیلی‌هایتان محبوب است. وقتی به این دید به ماجرا نگاه کنید ...
پین‌بال 1973
پین‌بال 1973 تاکسی گرفتم و خانه که برگشتم، دیگر تقریبا نصفه‌شب بود. دوقلوها روی تخت بودند و حل کردن جدول هفته‌نامه‌ای را تمام کرده بودند. عین ورق کاغذ سفید بودم و بوگند مرغ یخ‌زده می‌دادم. لباس‌هایم را انداختم توی لباس‌شویی و جست زدم توی حمام تا مفصل و طولانی خودم را بشویم. بعد 30 دقیقه بودن زیر آب داغ، حس کرده‌ام آماده‌ام ...
مشاهده تمام رمان های هاروکی موراکامی
مجموعه‌ها