رمان خارجی - شرق دور

فایل صوتی سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا

(Hard boiled wonderland and the end of the world)

از حرف‌های سایه ‹‹... می‌گویی تو این شهر نه دعوایی است و نه نفرتی یا میلی. این رویای قشنگی است. من هم بدون شک طالب سعادت توام. اما غیاب دعوا یا نفرت یا میل هم‌چنین به معنای آن است که ضد آن‌ها هم نیست. نه شادی، نه پیوند و نه عشق. فقط آن‌جا که دلسردی و افسردگی و غم هست شادی موجودیت دارد، بدون یاس فقدان، امیدی هم در بین نیست... ‹‹... جانورها همه جا پرسه می‌زنند و بقای ذهن را جذب می‌کنند، بعد آن‌ها را می‌برند به دنیای بیرون. زمستان که می‌شود با آنچه در درونشان مانده می‌میرند. چیزی که آن‌ها را می‌کشد سرما و کمبود خوراک نیست، قاتلشان بار خویشتن‌هایی است که شهر بر گرده‌شان گذاشته. بهار که می‌شود جانورهای تازه به دنیا می‌آیند ـ دقیقا به تعداد آن‌هایی که مردند ـ و روز از نو، روزی از نو. این بهای کمال توست. کمالی که همه چیز را به آن که ضعیف و ناتوان است تحمیل می‌کند.› کلمات کلیدی: ادبیات و داستان، ادبی، هاروکی موراکامی، مهدی غبرایی

نیکو نشر
2500110145250
۱۳۹۶
۰ صفحه
۲۳۹ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
هاروکی موراکامی
صفحه نویسنده هاروکی موراکامی
۷۶ رمان موراکامی در ۱۲ ژانویه ۱۹۴۹ در کیوتو ژاپن به دنیا آمد. در سال ۱۹۶۸ به دانشگاه هنرهای نمایشی واسدا رفت. در سال ۱۹۷۱ با همسرش یوکو ازدواج کرد و به گفته خودش در آوریل سال ۱۹۷۴ در هنگام تماشای یک مسابقه بیسبال، ایده اولین کتاب‌اش به آواز باد گوش بسپار به ذهنش رسید. در همان سال یک بار جاز در کوکوبونجی توکیو گشود. در سال ۱۹۷۹ اولین رمانش به آواز باد گوش بسپار منتشر شد و در همان سال جایزه ...
دیگر رمان‌های هاروکی موراکامی
ابرقورباغه و پای عسلی (مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه هاروکی موراکامی)
ابرقورباغه و پای عسلی (مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه هاروکی موراکامی) موراکامی یک نویسنده‌ی استثنایی است و اتفاقات استثنایی هم برای قهرمانان داستان‌هایش رخ می‌دهد... او درد مشترک قلب و فکر معاصر را جذب می‌کند. ...
از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم
از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم خوشحالم که طی این همه سال، تحت هر شرایطی، از دویدن دست بر نداشته‌ام. دلیل خوشحالی‌ام آن است که رمان‌هایم را دوست دارم. حالا هم سخت مشتاقم که ببینم رمان بعدی چه از کار در خواهد آمد. من نویسنده‌ای هستم با محدودیت‌های خاص خود ـ آدمی ناکامل با یک زندگی ناکامل و محدود ـ و اگر هنوز هم چنین حسی ...
پرنده کوکی و زن سه‌شنبه
پرنده کوکی و زن سه‌شنبه والدینش آدم‌های خوبی بودند، خیلی شایسته ـ اصلا شاید کمی بیش از حد شایسته. پدرش یکی از مدیران اجرایی یک شرکت نفتی بود. از آنجایی که پدر من هم یک زنجیره پمپ بنزین در شیزوئوکا داشت، این امر بدون شک یک تفاهم آشکار بین خانواده‌ها محسوب می‌شد. مادر طرف با یک سینی چای زیبا از ما پذیرایی کرد.
1 عضو غیروابسته
1 عضو غیروابسته «من اون‌قدر دوستش دارم که تمام چیزایی که تا حالا برام لذت‌بخش بودن، دیگه در نظرم خسته‌کننده و مسخره‌ان؛ دیگه دلم نمی‌خواد ورزش کنم؛ حوصله ندارم برم لباس بخرم؛ حتی می‌ترسم بشینم پشت پیانو، درش رو باز کنم؛ دیگه میلی به غذا خوردن ندارم؛ ساکت می‌شینم و فقط نگاه می‌کنم. اگر قلب اون بزنه قلب من هم این‌جا می‌زنه؛ درست ...
کافکا در ساحل
کافکا در ساحل رمان "کافکا در ساحل" در سال 2002 به ژاپنی منتشر و در سال 2005 به انگلیسی ترجمه شد. موراکامی در سال 2006 برای همین رمان برنده‌ی جایزه‌ی فرانتس کافکا شد. وی به گزارشگران گفت " خواندن آثار فرانتس کافکا تا اندازه‌یی نقطه‌ی شروعی شد برای من به عنوان یک رمان‌نویس." موراکامی در همین سال نامزد دریافت نوبل ادبی هم شد. نگاه ...
مشاهده تمام رمان های هاروکی موراکامی
مجموعه‌ها