مجموعه داستان خارجی

10 سپتامبر

دیروز تلفن‌ات مرد. تنها آدم‌ها نیستند که می‌میرند... شماره‌های تلفن هم می‌میرند. هر کسی اعداد مهم در زندگی ‌اش را فراموش می‌کند: شماره پاسپورت، شماره پلاک آخرین ماشینی که خریده، شماره پلاک ماشین دوستش، مسافت زمین تا ماه و آمار مردم شهری که آنجا زندگی می‌کند. من نیز همان اعداد را فراموش کرده‌ام و به غیر از آن پنج رقم. اعدادی که هدیه گران‌بهایی بودند با صدای او و عطر بنفشه‌ای که از گوشی می‌آمد.

امرود
9786005327342
۱۳۸۹
۱۱۲ صفحه
۱۰۱۳ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
الفبای تقلب (مجموعه طنز)
الفبای تقلب (مجموعه طنز) در این کتاب می‌خوانید: گوسفندهایی که برای جاسوسی به گرگ‌آباد می‌روند، جغد فرزانه‌ای که با رهبری غلطش یک گله حیوان را به زیر چرخ‌های یک تریلی هدایت می‌کند، نویسنده‌ای که نمی‌داند چطور از شر جنازه پیرزنی که مدام زنده می‌شود خلاص شود، ستاره‌ای که بعد از یک آخرالزمان هسته‌ای تنها دغدغه حفظ شهرتش را دارد، دختر زشتی که به یک ...
دماغ (گزیده‌ای از بهترین داستان‌های کوتاه روس)
دماغ (گزیده‌ای از بهترین داستان‌های کوتاه روس) بسیاری از بهترین رمان‌ها و داستان‌های کوتاه دنیا به نویسندگان گذشته روسیه تعلق دارند. داستان‌های این مجموعه، گزیده‌ای است از چند کتاب که می‌توان آن‌ها را جزو بهترین داستان‌های کوتاه روس در ادوار مختلف دانست. کنار هم قرار گرفتن آثار این نویسندگان بزرگ، موجب می‌شود تا تنوع نگاه و سبک و نیز نقاط اشتراک پیدا و پنهانی را در آثارشان ...
مرگ پوتیا (داستان‌هایی از ادبیات آلمان)
مرگ پوتیا (داستان‌هایی از ادبیات آلمان) ادبیات، یا هر آن هنری که ابزار بیان‌اش زبان است، پیوسته و به میزانی رفیع آفرینش‌گری نقادانه به بار می‌نشاند؛ زیرا زبان خود نقد زندگی است. زبان نام می‌برد، مصداق می یابد، معلوم می‌کند و داوری هم. و به این ترتیب جان می‌بخشد. یگانگی هر آنچه انسانی است، آری، یکپارچگی پرسمان بشری در زبان است که تجلی می‌یابد... داستان‌هایی که ...
7 مرگ ماکسیم گورکی
7 مرگ ماکسیم گورکی این حس که زندگی من مطابق با هیچ قالب یا نظام اندازه‌گیری نیست، که یک آن از زندگی من برای خودم بیش از هزاران سال از زندگانی کل انسان‌ها اهمیت دارد، با نوری درخشان مبهوتم کرد، نوری که مدت‌ها در انتظارش بودم، نوری خجسته که روشنایی‌اش تا آخرین روزهای زندگی‌ام ادامه داشت. اما این نهر طلا از کجا سرچشمه می‌گرفت؟ باورپذیر ...
شوکران شیرین
شوکران شیرین شما فکر می‌کنید من نمی‌توانم حرف‌های صد تا یک غاز فلاسفه بزرگ جامعه بشری را تکرار کنم یا مثل سیاستمداران عظیم‌الشان بیانیه‌های ترس‌آور و منجر به مرگ صادر کنم. فکر می‌کنید من بلد نیستم قیافه جدی بگیرم و عینک دسته مشکی روی بینی‌ام بنشانم و مباحث مهمی در نسبت فیزیک و فلسفه اضافه کنم. برای من این کارها مثل آب ...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها