رمان ایرانی

40 سالگی

بالاخره هرمز به روی صحنه آمد، با کت و شلوار مشکلی و پیراهن سفید. تارهای نقره‌ای موهایش زیر نور پروژکتورها می‌درخشید و صورتش خندان و آسوده بود. رو به سالن تعظیم کرد و بعد چرخید و رو به ارکستر قرار گرفت. سالن ساکت شد. نفس در سینه آلاله حبس شد. بعد با حرکت دست هرمز نوازنده‌ها شروع کردند و آلاله خیره به حرکت دست‌های او به دنیای شگفت موسیقی رفت. کم‌کم سالن در نظرش محو شد و حالا تنها هرمز را می‌دید و با هر حرکت دست او مجموعه‌ای از ضربان نت‌ها را روی پوست خود احساس می‌کرد. کم‌کم جزیی از موسیقی شد و موسیقی با او درآمیخت.

چشمه
9789645571663
۱۳۸۹
۹۲ صفحه
۱۷۸۷ مشاهده
۲ نقل قول
ناهید طباطبایی
صفحه نویسنده ناهید طباطبایی
۹ رمان ناهید طباطبایی (۱۳۳۷ تهران - ) نویسنده ایرانی است.

طباطبایی کودکی و نوجوانی خود را در جنوب ایران گذرانید و دانش‌آموخته رشته ادبیات دراماتیک و نمایشنامه نویسی است. او اغلب با نگاهی طنزگونه به زندگی دنیای زنان را بیان می‌کند

Nahid Tabatabaee
دیگر رمان‌های ناهید طباطبایی
بانو و جوانی خویش
بانو و جوانی خویش وقتی بانو برای آخرین بار در آینه نگاه کرد، دیگر خود را نمی‌شناخت. پیراهن سبز، هیکل دخترانه‌اش را قالب گرفته بود و بازوهای سفیدش از میان چین‌های سر شانه برق می‌زد، صورتش همان صورت هیجده سالگی بود که حالا کمی پهن‌تر و زیباتر شده بود. لایه‌ای از پودر تمام چین‌های ریز کنار دهان و چشم‌ها را می‌پوشاند و اگر چشم‌هایش ...
ستاره سینما
ستاره سینما
حضور آبی مینا
حضور آبی مینا بعد از این مهمانی بود که سر صحبت را با کمال باز کردم. اول به او گفتم:«تو هم شعر می‌گفتی و من نمی‌دانستم.» خندید و گفت:«کی چنین مزخرفاتی را به تو گفته.» گفتم:«دختر عمه‌ات.» کمال خندید و گفت:«دیگر چه گفته؟» آن‌وقت من تمام حرف‌های او را برای کمال گفتم. کمال خوب گوش داد، کمی ساکت ماند و بعد گفت:«می‌دانی مینا ...
برف و نرگس
برف و نرگس
مشاهده تمام رمان های ناهید طباطبایی
مجموعه‌ها