۲۹ رمان
در 23 خرداد ماه 1331 در تهران دیده به جهان گشودند . اولین قطعه ادبیشان به نام دلم برای پروانه می سوزد رادر 9سالگی نوشتند. در سال 1347 ازدواج نمودند و حاصل ازدواجشان دو فرزند به نامهای بابک و بهارک شد. سه سال مشغول به فراگیری علوم دینی در حوزه علمیه آب منگل در کرج شدند . با پشتکار و علاقه ای که به خواندن و نوشتن کتاب داشتند اولین کتاب خود را با عنوان بازگشت به خوشبختی منتشر ...
برجی در مه
آیدا که از صدای پدر سر از در هال بیرون آورده بود و به پدر مینگریست با دیدن پاکت در دست او، خوشحال به حیاط دوید و او هم با بانگی بلند فریاد کشید: بالاخره رسید.
پدر به چهره شاد دخترش نگریست و از سر افسوس سر تکان داد و با انداختن آن به روی زمین از خانه خارج شد. با ...
آریانا
زخمخوردگان تقدیر
رز کبود
مات و مبهوت چشم به دهان پسرعمو رسول دوخته بود که داشت با آب و تاب خبر معاون سیاسی شدن آقا نعیم را تعریف میکرد و از او متعجبتر خانم و آقای رازقی بودند که با نگاه ناباور خود به رسول چشم دوخته بودند. نعیم و معاون سیاسی! رسول وقتی از سخن بازایستاد رو به عمویش کرد و پرسید: ـ ...
حرم دل
حرف من اینه که نمیخوام دیگه تو این خونه زندگی کنم. دلم میخواد برم شهرستان. حرف آخر اینه که میخوام تنها باشم و در تنهایی به زندگی خودم فکر کنم.