رمان ایرانی

مثل هیچ‌کس

صدای ریزش باران به گوش می‌رسید و قطرات آن شتابان به هر سو پراکنده می‌شد. نیمی از پرده خیس شده بود. اما چه اهمیتی داشت؟ وقتی هوای نفسم در نفسش گره خورد و خیال رهایی نداشت، دیگر محال بود به چیزی دیگری بیندیشم. بگذار باران به مهمانی اتاقم بیاید و همه کفپوش‌ها را تر کند و اگر قابل دانست به دیوارهای اتاقم رنگی تازه بزند. باران محرم من است، او گمشده‌ام را به من هدیه کرد و به نیابت از عشق همچنان می‌بارید و لبریز از تمنا بود.

البرز
9789644427145
۱۳۸۹
۴۳۴ صفحه
۷۳۲۲ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده سیمین شیردل
۱۴ رمان Simin Shirdel
دیگر رمان‌های سیمین شیردل
مهر من
مهر من این کتاب یک رمان و دربارة زن جوانی است که شرح حال زندگی پر فراز و نشیب او را از زمانی که هفت سال داشته است می‌خوانیم. «صبا» فرزند زنی زحمت‌کش و رنج‌کشیده است که با تحمل سختی‌های زیاد سعی دارد دخترش را به جایی برساند اما او در شانزده سالگی عاشق پسری کفترباز می‌شود و عاقبت بی‌توجه به مخالفت ...
خط احساس
خط احساس آدمایی مثل تو هیچ‌وقت بزرگ نمی‌شن شاید تو ظاهر احساس قدرت کنی ولی در باطن این طور نیست. زمانی که من به تو احتیاج داشتم در بدترین شرایط ترکم کردی. سه ساله دارم می‌سوزم و می‌سازم بعد یهو می‌آی می‌گی بزرگ شدم و مستقل!!! حال امروزت چه فایده‌ای به حال من دیروز داره؟
تلافی
تلافی بهار آمده بود، اما در قلب من، هنوز زمستان بود و گرمایی حس نمی‌کردم. از دید و بازدید روزهای عید، منزجر شده بودم و انزوا بهترین تسکین دهنده برای درد من بود. حمید با سبد گلی زیبا به دیدنم آمد. هنوز با هزاران امید نگاهم می‌کرد و منتظر بود جوابی به او بدهم. نمی خواستم بحث‌های گذشته تکرار شود، چرا که ...
نصیب
نصیب گرمای ظهر تابستان آزاردهنده بود. با وجود این محکم چادرش را به خود پیچید و رویش را محکم‌تر از قبل گرفت. هرچند که نفس کشیدن برایش دشوار می‌شد، اما چاره‌ای نداشت. صدای قدم‌ها نزدیک‌تر و نزدیک‌تر می‌شد. در کمرکش کوچه ناگهان دست سنگینی او را از پشت در آغوش کشید. هول برش داشت و بی‌اختیار جیغ کشید...
همین حوالی
همین حوالی شقایق بس کن اینقدر با موهات ور نرو، والله قشنگی، نمی‌بینی دست تنهام به جای این کارا بیا یه کم کمکم کن. با صدای بلند گفتم: مامان تا موهام درست نشه نمی‌تونم کمکتون کنم. آبروم می‌ره. مگه خواستگار می‌خواد بیاد؟ یه وقت دیدین یکی خواستگارم شد. ای دختر شیطون، امان از اون زبونت.
مشاهده تمام رمان های سیمین شیردل
مجموعه‌ها