رمان ایرانی

آرام

(Aram)

سایه‌بان نگاهت، در دمادم بارش ابرها، مخمور و شکننده و پرتاب. وقتی بر گونه‌های لعابینت، قطرات اشک می‌غلطد، چه زیباست! دیدن مژگان نمناکت.

پرسمان
9789648079234
۱۳۹۰
۴۰۰ صفحه
۱۴۶۸ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده سیمین شیردل
۱۴ رمان Simin Shirdel
دیگر رمان‌های سیمین شیردل
دوباره برگرد
دوباره برگرد دوباره برگرد و ببین که من بزرگ شدم شاید کمی دیر باشد دوباره برگرد و ببین که عاشق شدم شاید کمی دیر اما شدم دوباره برگرد تا نقطه سر خط باشیم در امتداد دو خط موازی...
هیس کسی نفهمه
هیس کسی نفهمه ساعت‌ها کنار پنجره به دریا خیره می‌شدم خسته نمی‌شدم. یادش بخیر به فرزاد قول داده بودم بدون او پا به جزیره نگذارم ولی زیر قولم زدم. حالا کجاست؟ بی من و من بی او...
خوش هوندی لیلی
خوش هوندی لیلی کاش می‌شد از خاطرات آن شب کذایی گذر کنم. مگر می‌شد بدون عبور از دیروز به امروز رسید؟ باید از آن شب می‌گذشتم تا به فردا برسم. شاید بتوانم به صراحت بگویم سرنوشت من از همان شب رقم خورد. همان شبی که قرار بود در جشن فارغ‌التحصیلی دوستم داشتم شرکت کنم. یک شب برای هزار شب کافی بود. یک شب ...
مهر من
مهر من این کتاب یک رمان و دربارة زن جوانی است که شرح حال زندگی پر فراز و نشیب او را از زمانی که هفت سال داشته است می‌خوانیم. «صبا» فرزند زنی زحمت‌کش و رنج‌کشیده است که با تحمل سختی‌های زیاد سعی دارد دخترش را به جایی برساند اما او در شانزده سالگی عاشق پسری کفترباز می‌شود و عاقبت بی‌توجه به مخالفت ...
تلافی
تلافی بهار آمده بود، اما در قلب من، هنوز زمستان بود و گرمایی حس نمی‌کردم. از دید و بازدید روزهای عید، منزجر شده بودم و انزوا بهترین تسکین دهنده برای درد من بود. حمید با سبد گلی زیبا به دیدنم آمد. هنوز با هزاران امید نگاهم می‌کرد و منتظر بود جوابی به او بدهم. نمی خواستم بحث‌های گذشته تکرار شود، چرا که ...
مشاهده تمام رمان های سیمین شیردل
مجموعه‌ها