اگه تو بمیری
اگه تو بمیری مجموعه دوازده داستان کوتاه از این نویسنده و منتقد فعال روزگار ماست. داستانهایی از جنس زندگی، صریح، گزنده و نا منتظره.
به زانو در نیا
چه کسی بود صدا زد بنجی
اگر لذتبخشی را اولین وظیفه داستان بدانیم، در این رمان خواننده شاهد روایتی سرخوشانه و لذتبخش است؛ رمانی که به مسائل مهم اجتماعی با نگاهی طنزآلود و کنایی مینگرد تا دو بعد یک اثر داستانی موفق را همزمان در کنار هم داشته باشد: لذتبخشی در حوزه حسی و دعوت به اندیشیدن در حوزه عقلی.
نعشکش
و قطع میکنم. با مترو میروم ایستگاه حقانی و از آنجا میروم پارک طالقانی. الان دیگر دقیقا میشود گفت گمگشتهای دارم. لابهلای درختها قدم میزنم. فکر بنز یکآن رهام نمیکند. به یاد داستان شبهای روشن داستایوسکی میافتم، بنز با آن رنگ آلبالوییاش یک لحظه در آسمان تیرهی زندگیام درخشید، جرقهای زد و محو شد، بعد در پس پشت ذهنم آن ...
16 داستان
استنباط داستاننویسان این مجموعه، از داستان، تا حدی با هم متفاوت است و به همین دلیل امکانات شکلی و معنایی و تاویلی هر کدام از داستانها هم با هم متفاوت است. البته این تفاوتها دلیلی بر ضعیف یا قوی بودن داستانها نیست بلکه نشاندهنده استقلال رای نویسندگان و تلقی آنها از داستان است. از همین رو تنوع داستانها باعث شده ...