پراگ در تبعید
پراگ در تبعید روایتی پسامدرن و راویان متعدد دارد و هر شخصیتی روایت خود از ماجرای رمان را بیان کرده که بالطبع در برخی از قسمتها این روایتها با هم تداخل و همپوشانی دارند. تم اصلی داستان روایت زن و شوهری در ۱۰۰ سال پیش است که چون بچهدار نمیشوند، به روستاهای اطراف محل زندگی خود رفته و بچههای بیسرپرست ...
سودابه سیاوش را کشت
«بهمن شعلهور»اسم یک آدم است. یک مترجم که کتابهای خوبی را به خوبی ترجمه کرده است. این را گفتم که بدانید خودم میدانم، اما الان من اصلا نمیخواهم درباره این مترجم مشهور حرف بزنم. میخواهم درباره بهمنی حرف بزنم که شعلهور بود. حواستان نرود به بهمن پنجاه و هفت که انقلاب شد...
من هومبولتم
انسان عمدتا با موضوعات زندگی میکند و حتی احساس و رفتار او بستگی به تصوراتش دارد. او موجود منحصر به فردی است که زبان، احساس و رفتار را به او، یا برای او انتقال میدهد.
من فقط 2 نفر را کشتهام
شب توی بازداشتگاه به اندازه کافی فرصت داشت که فکر کند و زمان بخرد. باید برمیگشت به سالها پیش و همه اتفاقات را مرور میکرد و حوادث را طوری کنار هم میچید که بتواند حداقل خودش را از اتهام قتل مبرا کند.
اما حقیقت این است که بعضی از مشکلات نه به همان سرعتی که به وجود میآیند حل میشوند ...
بر ریلهای برزخ
«بر ریلهای برزخ» چند روایت از آدمهایی است که در لایههای مختلف یک جهان زندگی میکنند. جهان آنها اگر چه با هم متفاوت است، ولی در ژرف ساخت به هم پیوسته است. بین همه آنها مرزی است که جهان آنها را از هم جدا میکند، ولی در واقع همین مرز، نقطه اشتراک همه آنهاست. روایتهای تو در تو و حیرتبرانگیز، ...