مجموعه داستان خارجی

از خواب می‌ترسیم

نفس نفس می‌زدم و تپه را می‌رفتم بالا. از وقتی مرده بود سنگین‌تر شده بود انگار. تا وسط جنگل دوام آورد، اما آنقدر خون از بدنش روی برگ‌ها ریخت که دیگر توان نفس کشیدن هم نداشت. جنگل که تمام شد فهمیدم تمام کرده است. اما نمی‌توانستم جنازه‌اش را بگذارم خرس‌ها و گرگ بخورند. زنده که بود به خون هم تشنه بودیم، اما حالا دستش از دنیا کوتاه بود. جنازه‌اش را می‌بردم زن و بچه‌اش یک عمر چشم انتظارش نباشند. حتما می‌گفتند خودم زده‌ام کشته‌امش ولی بالاخره ثابت می‌کردم من تیر نینداخته‌ام.

آموت
9786005941128
۱۳۸۹
۱۱۲ صفحه
۳۸۹ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های هادی خورشاهیان
من هومبولتم
من هومبولتم انسان عمدتا با موضوعات زندگی می‌کند و حتی احساس و رفتار او بستگی به تصوراتش دارد. او موجود منحصر به فردی است که زبان، احساس و رفتار را به او، یا برای او انتقال می‌دهد.
بر ریل‌های برزخ
بر ریل‌های برزخ «بر ریل‌های برزخ» چند روایت از آدم‌هایی است که در لایه‌های مختلف یک جهان زندگی می‌کنند. جهان آن‌ها اگر چه با هم متفاوت است، ولی در ژرف ساخت به هم پیوسته است. بین همه آن‌ها مرزی است که جهان آن‌ها را از هم جدا می‌کند، ولی در واقع همین مرز، نقطه اشتراک همه آن‌هاست. روایت‌های تو در تو و حیرت‌برانگیز، ...
من فقط 2 نفر را کشته‌ام
من فقط 2 نفر را کشته‌ام شب توی بازداشتگاه به اندازه کافی فرصت داشت که فکر کند و زمان بخرد. باید برمی‌گشت به سال‌ها پیش و همه اتفاقات را مرور می‌کرد و حوادث را طوری کنار هم می‌چید که بتواند حداقل خودش را از اتهام قتل مبرا کند. اما حقیقت این است که بعضی از مشکلات نه به همان سرعتی که به وجود می‌آیند حل می‌شوند ...
الفبای مردگان
الفبای مردگان الفبای مردگان رمان سرگشتگی آدم‌هایی است که در هزارتوهای تاریخ و جغرافیا گم شده‌اند. در این هزارتوها، هر راه تازه می‌تواند بی‌راهه دیگری باشد و باعث سرگردانی بیش‌تر آدم‌ها بشود و به زندانی دیگر ختم شود. آدم‌های این رمان همگی یک بار از اسب افتاده‌اند، ولی تلاش می‌کنند از اصل نیفتند تا روزی که بتوانند شاهراه را پیدا کنند و ...
مشاهده تمام رمان های هادی خورشاهیان
مجموعه‌ها