مسیر سبز
تکتک ما آدمها مرگی را بدهکاریم، هیچ استثنایی وجود ندارد. من از این موضوع آگاهم. اما، خداوندا، گاهی اوقات مسیر سبز بسیار بسیار طولانی است.
هر آنچه دوست داری از دست خواهی داد
هر آنچه دوست داری، از دست خواهی داد، ماجرای مردی است به نام آلفرد زیمر فروشنده سیاری که قصد دارد، در متلی خودکشی کند. او دچار روزمرگی شده، و تنها تفریح و سرگرمیاش جمعآوری نوشتههای روی دیوار دستشوییهای بین راهی است. او همه آنها را در دفترچهای نوشته- تنها انگیزهای که مانع خودکشیاش شده، فقط و فقط همین دفترچه است- ...
راز
مردی به دلیل خیانت به همسرش ـ و به رغم عشقش به او ـ به ویلایش در کنار دریاچهای دور افتاده پناه میبرد تا رمانی جدید بنویسد.اما مردی غریبه از راه میرسد و او را متهم به سرقت ادبی میکند.سپس چند قتل و آتشسوزی رخ میدهد، اما هنوز رازی ناگشوده در میان است.
داستانهای پراکنده
برنت گلولهها را روی ریل سمت چپ ردیف کرد... کنار ریل به صف شدیم. گلولهها جلو چشمهای مصمممان میدرخشیدند. جان اولین کسی بود که صدای قطار را شنید، و وقتی به دستور برنت جلوتر رفتیم متوجه شدم دارم تند و تند زیر لب دعا میخواند. دووی کمی دورتر در سمت راست من ایستاد.
صدای غرش واگنهای قطار نزدیک شد، و کمی ...