هر آنچه دوست داری، از دست خواهی داد، ماجرای مردی است به نام آلفرد زیمر فروشنده سیاری که قصد دارد، در متلی خودکشی کند. او دچار روزمرگی شده، و تنها تفریح و سرگرمیاش جمعآوری نوشتههای روی دیوار دستشوییهای بین راهی است. او همه آنها را در دفترچهای نوشته- تنها انگیزهای که مانع خودکشیاش شده، فقط و فقط همین دفترچه است- این کار ابتدا سرگرمیاش بوده، اما به تدریج گویی شغل اصلیاش میشود.به قول خود آلفرد زیمر،انگار خودکشی بسیار آسانتر از ایجاد دگرگونی و تغییر است. او دو انتخاب بیشتر ندارد، یا دفترچه را دور بیندازد و خودکشی کند، یا اقدام به چاپاش کند...