رمان ایرانی

توپ شبانه

چراغ کشتی‌های بزرگ که خیلی دور بودند از ساحل کنار هم ردیف روشن بود. چند تا کشتی کوچک‌تر توی فاصله‌ بین ساحل و کشتی‌های بزرگ ایستاده بودند که چراغ آنها هم روشن بود. یک قایق موتوری به موازات ساحل داشت می‌آمد به سمت ما، بعد راه خودش را کج کرد و رفت به سمت کشتی‌ها. دو نفر توی قایق بودند که بارانی‌های زرد لیمویی شب‌نما تن‌شان بود. می‌رفتند سمت کشتی‌ها و شاید هم...

مرکز
9789643059934
۱۳۸۸
۱۶۸ صفحه
۹۷۶ مشاهده
۰ نقل قول
جعفر مدرس صادقی
صفحه نویسنده جعفر مدرس صادقی
۲۳ رمان (Jafar Modarres-Sadeqi)
دیگر رمان‌های جعفر مدرس صادقی
وقایع اتفاقیه (47 داستان)
وقایع اتفاقیه (47 داستان) این کتاب مجموعه‌ی داستان‌هایی‌ست که در طول یک سال در ستون " وقایع اتفاقیه"ی روزنامه‌ی " شرق" چاپ شده است. وقایع‌اتفاقیه‌نویس می‌گوید من داستانی که وقایع اتفاقیه نباشد سراغ ندارم. شما چه اسمی برای واقعه‌ای که اتفاق می‌افتد پیشنهاد می‌کنید؟ وقایع اتفاقیه‌نویس می‌گوید من هیچ داستانی که اتفاقی توش نیفتد سراغ ندارم. وقایع اتفاقیه داستان است و داستان‌نویس کار دیگری ...
بالون مهتا
بالون مهتا سوار باد شد و رفت روی دریا... نه قطب‌نما داشت و نه می‌دانست کجاست و کجا دارد می‌رود و نه می‌توانست هیچ تغییری در جهت حرکت بالون بدهد - تسلیم باد بود. با خودش عهد کرد که به هر جایی که رسید، به جای هر کار دیگری مثل تلفن زدن به دفتر شرکت در دهلی و خبر دادن از سلامت ...
کله اسب (1 داستان)
کله اسب (1 داستان)
من تا صبح بیدارم
من تا صبح بیدارم بازی ما تازه داشت گرم می‌شد، تماشایی می‌شد... خراب نمی‌کردیم، توپ نمی‌رفت توی تور، نمی‌افتاد زمین، اوت نمی‌شد، مثل این که توی خواب بازی می‌کردیم... فقط بازی می‌کردیم و با یک آهنگ ثابت، بدون وقفه، به کندی، با حوصله. تازه داشت دستمان می‌آمد که چه جوری بازی کنیم. تازه داشتیم مثل بار آخری که بازی کرده بودیم بازی می‌کردیم... اما ...
شاه کلید
شاه کلید دو همشاگردی قدیم که زمانی هر روز همدیگر را می‌دیدند و به هم کتاب قرض می‌دادند و درباره کتاب‌ها با هم بحث می‌کردند، بعد از دبیرستان سال تا سال همدیگر را نمی‌بینند، یکی به دنبال گمشده‌ای می گردد و دیگری خود را در آپارتمانش حبس کرده و می‌خواهد رمانی درباره انقلاب بنویسد. دست روزگار بعد از سال‌ها آن دو را ...
مشاهده تمام رمان های جعفر مدرس صادقی
مجموعه‌ها