آذرک و جادوگر دریای ناپیدا (7 گانه آذرک 6)
جادوگر بدجنس در انتظار دخترک. سفر چیز خوبی است؛ مخصوصا دیدن ساحل زیبای شمال و جنگلهای سرسبز. اما آذرک از کویر خشک و بیآب و علف سر در میآورد. جادوگر بدجنس در ساحل دریای ناپیدا منتظر آذرک است. آنجا آذرک باید یکی از حرفهایترین جادوگرها را از دست او نجات بدهد؛ جایی که جزیره وحشتناک و وارونه در انتظار اوست...
آذرک و انجمن جادوگران مرده (7 گانه آذرک 5)
پدربزرگ از دنیا رفته و کتاب عجیبش هم ناپدید شده و حالا نامهای به دست آذرک رسیده و در آن رازی است که زندگی دخترک را عوض میکند. او اینبار به انجمن جادوگرانی دعوت شده است که همهشان مردهاند و همه با هم تصمیم گرفتهاند که آذرک رئیس آنها شود.
چابکسوار
پهلوانی از عرب میتازد و غباری بر میخیزد. خونخواه است. طلب خون حسین را کرده و هر کس را عاشق خون خداست، به یاری میطلبد.
چابکسوار مروری داستانی بر زندگی مختار ثقفی است. لحظه لحظه غمها، شادیها و سختیهایش روایت میشود و مخاطب، تاریخ را با داستانی جذاب مرور میکند.
تاریخی که قرار است هر روز تکرار شود.
آذرک و جادوگر دوچرخهسوار (7 گانه آذرک 1)
و آذرک دخترک نوجوان، نادانسته در این سرزمین، برهآهویی میشود که همه در پی شکارش هستند. گرگها، پلنگها، شکارچیان و یک کوتولهشاه که خیلی دوست دارد او را سر سفره شاهانه نوش جان کند. جادوگر بدجنس هم آمده تا با نابود کردن او رئیس بزرگ شود.