آذرک و جادوگر دوچرخهسوار (7 گانه آذرک 1)
و آذرک دخترک نوجوان، نادانسته در این سرزمین، برهآهویی میشود که همه در پی شکارش هستند. گرگها، پلنگها، شکارچیان و یک کوتولهشاه که خیلی دوست دارد او را سر سفره شاهانه نوش جان کند. جادوگر بدجنس هم آمده تا با نابود کردن او رئیس بزرگ شود.
آذرک و جادوگر دریای ناپیدا (7 گانه آذرک 6)
جادوگر بدجنس در انتظار دخترک. سفر چیز خوبی است؛ مخصوصا دیدن ساحل زیبای شمال و جنگلهای سرسبز. اما آذرک از کویر خشک و بیآب و علف سر در میآورد. جادوگر بدجنس در ساحل دریای ناپیدا منتظر آذرک است. آنجا آذرک باید یکی از حرفهایترین جادوگرها را از دست او نجات بدهد؛ جایی که جزیره وحشتناک و وارونه در انتظار اوست...
چابکسوار
پهلوانی از عرب میتازد و غباری بر میخیزد. خونخواه است. طلب خون حسین را کرده و هر کس را عاشق خون خداست، به یاری میطلبد.
چابکسوار مروری داستانی بر زندگی مختار ثقفی است. لحظه لحظه غمها، شادیها و سختیهایش روایت میشود و مخاطب، تاریخ را با داستانی جذاب مرور میکند.
تاریخی که قرار است هر روز تکرار شود.
آذرک و جادوگر لوپ 1 لپ (7 گانه آذرک 3)
پول، پول. کی از پول بدش میآید؟ و آذرک دوست دارد مثل شاهزادهها زندگی کند، ولی بدشانسی میآورد و به چنگ عالیجناب لوپ یک لپ میافتد؛ حاکم سرزمینی یخی با آدمهایی که... اما هیچکس تا این آدمها را از نزدیک نبیند نمیفهمد که آذرک بیچاره از دست آنها چه میکشد!
آذرک و جادوگر خوابفروش (7 گانه آذرک 2)
خواب طلایی، خواب نقرهای و کابوس! و یک راهزن خوابدزد منتظر است تا مسافران بیخبری مثل آذرک را به دام بیندازد و خوابهایشان را بگیرد و بعد هم در دریای توفانی رهایشان کند. گرچه آذرک دختر عجیب و ماجراجویی است، اما راهزن، هزار و یک حقه و ترفند بلد است.