من سه سالهام، درون این سن مینویسم، حروف الفبا را برمیدارم و کلبه یا برج یا قصری درست میکنم، اگر این کلبه دیگر مناسب حال من نباشد، یکی دیگر میسازم یا پابرهنه به راهرو میروم و در خانهای که مرکب آن را از هر چیز خالی کرده، یکه و تنها در سه سالگی آواز سر میدهم، هرگز از تنهایی تنها نمیشوم. همینجا توقف میکنم، روی این تصویر راهرو.