شاه دیگر تاب نیاورد:
کانگورو دیگر چه بوزینهای است؟!
دلقک پوزخندی زد و عرض کرد:
قربان، بوزینه نیست،
حیوانی است که بچهاش را همیشه در کیسهاش حمل میکند.
شاه از کوره در رفت و فریاد کشید:
جلاد!
زیر سقفهای کاغذی (انسانها چهرهها صورتکها) مجموعه داستان
جای تردید نیست: ما زیر «سقفهای کاغذی» زندگی میکنیم، زیر سقفهایی که هر لحظه خطر فرو ریختن آنها وجود دارد. این، سرنوشت بیش از نیمی از مردم جهان، به ویژه ساکنان کشورهای جهان سوم است. زیر سقفهای کاغذی آدمیان نیز از جنس کاغذند: سفیدند، زمانی که زاده میشوند، سیاهاند.
هنگامی که جهان را تزک میکنند. فاصله بین این دو نقطه ...
در جستجوی صبح در جادههای مهآلود (50 داستان غیر متعارف)
موضوع: درخت. بخشی از انشای یک جوان: «من درختی گوژپشتم، در شورهزار. کوچیدن ابرها را ندیدهام و صدای باران را به ندرت شنیدهام. ما نسلی سوختهایم...» شاگردان، خاموش بودند و معلم پیر، دیده بر پنجره داشت. ناگهان... قطرههای باران، قطرههای باران روی شیشه. معلم لبخند زد و پنجره را نشان داد. لحظهای بعد درختان گوژپشت کمر، راست کردند و خدنگ ...
3 نمایشنامهنویس بزرگ جهان (برشت فریش دورنمات)
دکتر تورج رهنما تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در ایران و تحصیلات دانشگاهی را در آلمان و اتریش گذراند. او اپس از بازگشت به ایران بیش از 30 سال به عنوان استاد زبان و ادبیات آلمانی در دانشگاه تهران تدریس کرد. رهنما گذشته از انتشار دهها کتاب در زمینه ادبیات امروز ایران و آلمان 5 مجموعه شعر نیز ...
ماهی گربه را خورد (داستانهای طنزآمیز برای کودکان ریشدار)
کتاب حاضر مجموعهای است از داستانهای طنزآمیز.
اما طنز چیست؟ طنز هنری است ظریف و کم و بیش استثنایی. اگر به اندازه کافی جدی گرفته نشود، به اثری مضحک و «نخنما»، و اگر بیش از حد جدی گرفته شود، به هجو تبدیل میشود. بر خلاف لطیفه، طنز زمینهای ذهنی دارد، اما ذهن طنزپرداز ذهنی است در بند طغیانگر؛ و شگفتا، وسیلهای ...
کلاغها شلیته پوشیدهاند
در شهر کلاغها شلیته پوشیدهاند.
سارها فینه بر سر دارند.
و زاغچهها، لباده بر تن.
در شهر سروها با عصا راه میروند.
و بیدهای مجنون خمیده و خاموش.
در شهر همگان نقاب بر چهره دارند،
اما مردی نیز هست بیصورتک.
ناگاه از میان جمع فریاد دلقکی گوژپشت:
«نادان! به چه زل زدهای؟ برخیز!
باید چهرهات را تغییر دهی،
باید به ...