داستان عشق گرم و سوزان دختری به نام سرمه و پسرعمه او، امیر میباشد که حوادث ساده و گاه پیچیده خانوادگی به همراه پیمانشکنی امیر، باعث جدایی این دو میشود. رازی برای پیمان شکنی امیر وجود دارد که مانند بختک بر قلب سرمه سنگینی میکند...
کافه مرغ عشق
سر میز صبحانه، متین کنارم نشسته است و از زیر میز دستم گرمی انگشتانش را حس میکند. نگاه تیزبین ملکتاج به صورتم خشکیده است. گاه نصیحتم میکند که بچهات ضعیف به دنیا میآید و گرفتار میشی، یه کار نکن تا آخر عمر دنبال دوا دکتر باشه...
دلواپس حرفهای تکراریاش میشوم. سرم مثل کوه سنگین است.
کلبه آن سوی باغ 2 (2 جلدی)
تا تاریک شدن کامل هوا و سیاه شدن آسمان، میخکوب بر روی صندلی در کنار پنجره نشستم و به آسمان بیستاره چشم دوختم. فکر و خیال بی او زندگی کردن، ترس عجیبی در دلم به وجود آورده بود که تا آن شب حسش نکرده بودم. او را آسان از دست داده بودم، همان گونه که آسان به دست آمده بود.
اما ...
پدرسالار
سرمه
داستان عشق گرم و سوزان دختری به نام سرمه و پسرعمه او، امیر میباشد که حوادث ساده و گاه پیچیده خانوادگی به همراه پیمانشکنی امیر، باعث جدایی این دو میشود. رازی برای پیمان شکنی امیر وجود دارد که مانند بختک بر قلب سرمه سنگینی میکند...