رمان ایرانی

از این ولایت

عید که شد، پیرهن قرمزی با گل‌های آبی برایش دوختند، دست و پایش را حنا بستند و با ویس مراد و خداداد پیش براخاص رفتند. مادربزرگ در آغوشش کشید، و بوییدش. چشم‌هایش کم‌سوتر شده بود. دست‌های زبر مادربزرگ را بوسید. به اسپندهای نخ‌شده، نگاه کرد. به گوشه اتاق نگاه کرد. مادربزرگ چند تا نقل چرک‌آلود که از مدت‌ها قبل نگه داشته بود، توی دستش گذاشت. هتاو یاد آن وقت‌ها افتاد که مادربزرگ برایش از عروسی نقل می‌آورد. مادربزرگ خودش نمی‌خورد. وقتی هم که می‌خورد، تا شب آب نمی‌خورد. می‌گفت:«وقتی آدم چیز خوب می‌خوره، نباید روش آب بخوره، تا مزه‌ش خیلی بمانه تو دهن.»

چشمه
9789643622565
۱۳۸۷
۹۶ صفحه
۶۱۱ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های علی‌اشرف درویشیان
از ندارد تا دارا
از ندارد تا دارا " از ندارد تا دارا" برگزیده‌ای از داستان‌های کوتاه علی اشرف درویشیان است که از سال 1352 تا سال 1373 را در بر می‌گیرد. بسیاری از داستان‌های این مجموعه به زبان انگلیسی، فرانسوی، روسی، آلمانی، عربی، کردی، ارمنی و نروژی ترجمه شده‌اند. علی اشرف درویشیان در سوم شهریور 1320 خورشیدی در شهر کرمانشاه به دنیا آمد. از همان دوران کودکی ...
سال‌های ابری 1 و 2 (2 جلدی)
سال‌های ابری 1 و 2 (2 جلدی)
سال‌های ابری 3 و 4 (2 جلدی)
سال‌های ابری 3 و 4 (2 جلدی)
آب‌شوران
آب‌شوران پس از آن که کیسه‌کشیدنمان تمام می‌شد، نوبت من می‌رسید که بابام را کیسه بکشم، چون پسر بزرگتر بودم. در حالی که او را کیسه می‌کشیدم، مرتب می‌گفت:‹‹سفت بکش! سفت‌تر! مگر نان نخورده‌ای، ای مجنون لاغر؟!›› تمام زورم را می‌زدم ولی باز بابام راضی نبود. ـ از یارو بمال! چند نفری که دور و برمان نشسته بودند. ناگهان ساکت می‌شدند و رو به ...
مشاهده تمام رمان های علی‌اشرف درویشیان
مجموعه‌ها