درشتی
بهار همهجا نشسته بود. باد بوی تلخ شکوفه بادام کوهی می آورد. صورتش گل انداخته بود و به زیبایی و ظرافت نانی نازک، شده بود. غرشی بیشه را لرزاند. چند شکوفه از درخت بادام کوهی پرپر زد و روی زمین ریخت. سلیمه هراسان از جا پرید. سه هواپیما اوج می گرفتند. در پس تپهای عبار انفجاری در هوا پهن میشد. ...
از ندارد تا دارا
" از ندارد تا دارا" برگزیدهای از داستانهای کوتاه علی اشرف درویشیان است که از سال 1352 تا سال 1373 را در بر میگیرد. بسیاری از داستانهای این مجموعه به زبان انگلیسی، فرانسوی، روسی، آلمانی، عربی، کردی، ارمنی و نروژی ترجمه شدهاند. علی اشرف درویشیان در سوم شهریور 1320 خورشیدی در شهر کرمانشاه به دنیا آمد. از همان دوران کودکی ...
فصل نان
دلم هوای خانه پریسا را داشت. شبها قدم به قدم در ذهنم پرسه میزدم. از خیابانها میگذشتم. میرسیدم در خانهشان، در را باز میکردم، میرفتم به اتاقی که برایشان دوغاب زده بودم، اتاق بچهها. با خودم میگفتم:‹‹حالا کجاس، کجا خوابیده.›› در ذهنم پیداش میکردم، میایستادم روی سرش و تماشایش میکردم، حیفم میآمد به او دست بزنم. پریسا عصرها از میان ...
همراه آهنگهای بابام
وقتی که خوشحالیم مادرم خیلی خوب میرقصد. زنهای همسایه با تشت دایره میزنند و مادرم رقص کردی میکند و رقص شاطری هم بلد است. اما هیچ وقت جلوی پدرم نمیرقصد. پدرم هر وقت عصبانی میشود به ما میگوید:‹‹ای رقاصهای بیآبرو.›› و معلوم است که از رقص بدش میآید.
من نمیدانم که مادر من که این قدر خوب است چرا هیچوقت عکسش ...