تابستان خطرناک آخرین کتاب ارنست همینگوی است. این نوشته قبل از مرگ همینگوی از یک دستنوشته 75000 کلمهای گرفته شده است. در هنگام چاپ حدود 20000 کلمه آن حذف شده است.
۳۷ رمان
ارنِست میلر هِمینگوی از نویسندگان برجستهٔ معاصر ایالات متحده آمریکا و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات است. وی از پایهگذاران یکی از تأثیرگذارترین انواع ادبی، موسوم به «وقایعنگاری ادبی» شناخته میشود.
ارنست همینگوی همه عمرش سرگرم ماجراجویی بود. از زخمیشدن در ایتالیا بر اثر اصابت ۲۰۰ تکه ترکشگلوله نیروهای اتریشی در خلال جنگ جهانی اول تا شرکت در خط مقدم جبهههای جنگ داخلی اسپانیا یا سفرهای توریستی به حیاتوحش آفریقا تا ماهیگیری و شکار حیوانات وحشی و زندگی در کوبا. این روحیه ...
تپههای سبز آفریقا
همینگوی عاشق شکار بود. این کتاب هم تعاریف و توصیفات سفر همینگوی و همسرش به آفریقا برای شکار حیوانات است. تپههای سبز آفریقا 1935 کار غیرداستانی از ارنست همینگوی است. تپههای سبز آفریقا حاصل یک ماه سیاحت اکتشافی به همراه همسرش، پائولن ماری فایفر، در شرق آفریقا است که در ماه دسامبر سال 1933 صورت گرفته است.
وداع با اسلحه
این کتاب داستان گرفتار آمدن جوانی است به نام فردریک هنری در جنگ بیهودهای که هیچکس معنای آن را نمیفهمد. سربازانش با آن مخالفند، افسرانش سرخوردهاند و تکلیف خود را نمیدانند، کسی از کار سردارانش سر در نمیآورد. ابتدا فرمان عقبنشینی میدهند، و آنگاه سر راه مینشینند و افسرانی را که عقبنشینی کردهاند، تیرباران میکنند. درست است که فردریک ظاهرا ...
پیرمرد و دریا
پیرمردی بود که تنها در قایقی در گلف استریم ماهی میگرفت و حالا هشتاد و چهار روز میشد که هیچ ماهی نگرفته بود. در چهل روز اول پسربچهای با او بود. اما چون چهل روز گذشت و ماهی نگرفتند...
زنگها برای که به صدا در میآیند
کتاب زنگها برای که به صدا در میآیند. نخستین رمان عامه پسند همینگوی است. مهارتی که همینگوی در نگارش این کتاب به کار برده بسیار ستودنی است و نشان از صلابت فکری و استعداد درونی او دارد. هیچ یک از آثار سابق این نویسنده بزرگ تا این اندازه با احساسات زنده، مکالمات زندهتر و قهرمانان فعال و پر انرژی سر ...
شب پیش از پیاده شدن (داستان)
گابی تنها دختر توی کشتی بود. موهای بوری داشت که ولشان میکرد روی شانه. خندهی قشنگی داشت. خوشهیکل بود و بوی بد عجیبی میداد. یکی از خالههاش از وقتی کشتی حرکت کرده بود از کابین بیرون نیامده بود. مسئول برگرداندن او بود پیش خانوادهاش تو پاریس. پدرش زدوبندی با «فرنچ لاین» داشت و دختره سر میز ناخدا غذا میخورد.