رمان ایرانی

دنیای کوچک لیلا

چشمان تب‌دارش را به صورت زیبای همسرش دوخت: لیلا تو عشق بی‌کرانه‌ای هستی که همه عمر دنبالش بودم، حتی همون روزها که تو منجلاب نفرت دست و پا می‌‌زدم. اون روزها از اعتراف می‌ترسیدم ولی واقعیت این بود که با همه وجود خواستار عشقی پاک بودم و تو...

علی
9789641930747
۱۳۸۹
۵۰۴ صفحه
۲۵۳۵ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
دیگر رمان‌های مرضیه قنبری
سکوت بی‌کسی
سکوت بی‌کسی دلم برای تمام روزهای با هم بودنمان تنگه گل من، هنوز هم باور از دست دادنت مشکله. دوستت دارم ای آرامش جان من، هر چند هر زمان که خواستم آنرا بر لب جاری کنم تقدیر مانعی شد بر سر راه تمام نگفته‌هایم. تو را به آسمان عشق او می‌سپارم که همانند من عاشق است.
تا بی‌نهایت
تا بی‌نهایت همه چی داشت خوب پیش می‌رفت. دلخوری‌های بین من و تو هم کمرنگ شده بود و اگه پای نازنین و تلفن‌های مشکوکش به میون نمی‌اومد، هیچ کدوم‌مون این همه غم و تنهایی رو تجربه نمی‌کردیم. روزی که تو و جواد تو رستوران بودین و برای چندمین بار زنگ زد شرکت، سعیدی هم که مرخصی داشت اومده بود بهم سر بزنه. ...
تنهاترین حامی
تنهاترین حامی خودتو بزار جای من ،اگه پسرت همین حجت که فعلا تو خونه است و دست و بالش را بند نکردی یک شب بی هوا دست یکی رو که چهارده ماه تمام بی نام و نشون گذاشته باشه و رفته باشه معلوم نیست تو کدوم قبرستونی ،بگیره بیاره توی خونه ات و سینه سپر کنه که این دختر رو 1 ...
شب تنهایی ماه
شب تنهایی ماه متحیر و ناباور به سمت صدا چرخید. سهند در چند قدمی او ایستاده بود. پلک زد تا اشک‌هایی که همان لحظه در چشمش حلقه بسته بود، فرو بریزد و او چهره و قامت محبوبش را بهتر تماشا کند. شاید هم گمان می‌کرد این یک رویاست. رویایی که زود محو و نابود خواهد شد و برای دیدنش نباید فرصت را هر ...
فراتر از عشق
فراتر از عشق به اندازه همه ناگفته‌هایش می‌خواست حرف بزند، اما باید سنجیده عمل می‌کرد. نمی‌خواست باز هم بهار را به اشتباه بیاندازد. او باید همه حرف‌هایش را می‌شنید. چیزی مثل جرقه در ذهنش درخشید. نامه...
مشاهده تمام رمان های مرضیه قنبری
مجموعه‌ها