رمان ایرانی

تمام من

صدای خنده‌هایی که از طبقه بالا به گوشش می‌رسید، اعصاب و روانش را به بازی گرفته بود که شبیه مار زخم‌خورده دور خودش می‌پیچید. لحظه‌ای به سرش زد همان وقت به خانه اردلان برود، یقه آن جوانکی را که به هوای آرام دل و جانش پا به این ساختمان گذاشته، بگیرد و تمام خشمش را بر سر او آوار کند! صدای زنگ موبایل افکار ناخوشایندش را از هم درید! نگاهی به صفحه گوشی انداخت و با دیدن نام ساینا فورا انگشتش را به روی اسپیکر کشید و گوشی را به گوشش چسباند.

9786226667159
۶۱۲ صفحه
۵۴ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مرضیه قنبری
سکوت بی‌کسی
سکوت بی‌کسی دلم برای تمام روزهای با هم بودنمان تنگه گل من، هنوز هم باور از دست دادنت مشکله. دوستت دارم ای آرامش جان من، هر چند هر زمان که خواستم آنرا بر لب جاری کنم تقدیر مانعی شد بر سر راه تمام نگفته‌هایم. تو را به آسمان عشق او می‌سپارم که همانند من عاشق است.
تنهاترین حامی
تنهاترین حامی خودتو بزار جای من ،اگه پسرت همین حجت که فعلا تو خونه است و دست و بالش را بند نکردی یک شب بی هوا دست یکی رو که چهارده ماه تمام بی نام و نشون گذاشته باشه و رفته باشه معلوم نیست تو کدوم قبرستونی ،بگیره بیاره توی خونه ات و سینه سپر کنه که این دختر رو 1 ...
سکوت بی‌کسی
سکوت بی‌کسی دلم برای تمام روزهای با هم بودنمان تنگه گل من، هنوز هم باور از دست دادنت مشکله. دوستت دارم ای آرامش جان من، هر چند هر زمان که خواستم آنرا بر لب جاری کنم تقدیر مانعی شد بر سر راه تمام نگفته‌هایم. تو را به آسمان عشق او می‌سپارم که همانند من عاشق است.
بازم کنارتم
بازم کنارتم دلخور و عصبی به سمت در گام برداشت و هنوز دستش به دستگیره نرسیده بود که نیلوفر آستینش را کشید: صبر کن. سهیل ایستاد، بی‌‌آنکه برگردد، صدای پر از خواهش نیلوفر به گوش جانش پر شد: نمی‌خوام اینطوری از هم جدا بشیم، با این همه دلخوری! می‌خوام خاطره آخرین دیدارمون برای هر دومون خوشایند باشه. هیچ‌وقت هیچ مردی رو اندازه تو دوست ...
مشاهده تمام رمان های مرضیه قنبری
مجموعه‌ها