رمان خارجی

سقراط زخمی

(Der verwundete)

(سقراط زخمی) داستان سقراط، فیلسوف یونانی است که به عنوان سرباز در جنگ دلیون با ایران شرکت می‌کند. در پای سقراط خاری فرو می‌رود و این باعث پیروزی جنگ به فرماندهی آلکیسبادیس می‌شود. سقراط مخالف جنگ بوده، اما قهرمان جنگی لقب می‌گیرد و از او تقدیر می‌شود. (سقراط زخمی) داستان شجاعت است، شجاعت اخلاقی. برتولت برشت این داستان را در 1929، وقتی در تبعید بود، برای کودکان و نوجوانان نوشت.

ناصر غیاثی
حوض نقره
9789647961394
۱۳۸۶
۴۰ صفحه
۱۲۶۵ مشاهده
۰ نقل قول
برتولت برشت
صفحه نویسنده برتولت برشت
۱۸ رمان برشت سرودن شعرهایش را در ۱۵سالگی و پیش از نمایشنامه‌نویسی آغاز کرد. نخستین سروده‌هایش را بین سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۷ سرود و آنها را در نشریات محلی منتشر کرد. در سال ۱۹۱۸، هنگامی که به خدمت سربازی اعزام شد، افزون بر کار در بیمارستان نظامی پشت جبهه، سروده‌هایش را همراه با نواختن گیتار برای سربازان می‌خواند و آنها را مجذوب نوای گرم و سرود دلنشین خود می‌کرد. شعرهای نمایشی برشت را از مهم‌ترین آثار او دانسته‌اند. اینها شعرهایی هستند که به ...
دیگر رمان‌های برتولت برشت
گفتگوی فراریان
گفتگوی فراریان «خشونت» در همان حال که پیرامون خود را نومیدانه می‌نگریست. از بخت بد، از صحنه به پایین لغزید، و با خشم چندان پا بر زمین کوفت که سوراخی پدید آمد. و بدینسان بر خود حاکم شد. پس از آن «نفرت از آموزش» بر صحنه آمد، و در حالی‌که کف به دهان آورده بود، سوگند خورد که بار گناه «دانش» را ...
دایره گچی قفقازی
دایره گچی قفقازی من برشت... برای برقراری عدل در جهان بسیار اندیشه کردم. راه‌های چندی را آزمودم، که در پس آن، بی‌راهه نمودار شد. دیده‌ام که رادمردان جاودانه‌ی تاریخ برای نجات بشر کوشیده‌اند. با یک دایره‌ی ساده‌ی گچی، من دوستدار بشر بودم و از حامیان هنر، اما اندیشه‌هایم حتی با تمهید هنر نیز در تثبیت عدالت بشری کارساز نشد و ظلم هم‌چنان باقی ماند ...
محاکمه ژان دارک در روان
محاکمه ژان دارک در روان
مرگ چزاره مالاتستا
مرگ چزاره مالاتستا چزاره مالاتستا هنوز چهارده‌ساله نبود که بر کرسی حکمرانی شهر کازرتا نشست، و مورخان اهل کامپانیا ثبت کرده‌اند در هفده‌سالگی برادرش را -که دو سال کوچک‌تر از خودش بود- به قتل رساند. طی دو دهه بعد پیوسته با تهور و ذکاوت بر شهرت و دارایی خویش می‌افزود و نامش حتا در دل آنان که دوستش می‌داشتند رعب و وحشت می‌آفرید- ...
ارباب پونتیلا و برده‌اش ماتی
ارباب پونتیلا و برده‌اش ماتی بزرگ‌ترین بدبختی آدمی این است که در برابر ستم، جرات طغیان را از دست بدهد. جان کلام زندگی این‌جاست که طغیان بر صد بیدادگری دوام یابد. لحظه‌ای که انسان ستم را به آسانی تحمل کند، شوم‌ترین دوره حیاتش آغاز می‌گردد.
مشاهده تمام رمان های برتولت برشت
مجموعه‌ها