نامههای پراکنده
نامههای پراکنده که درد دلهای اجتماعی زنی به شوهر سابقش، جوانی از گوشه زندان، و پدری به نوهاش است. به اضافه داستانی مرتبط بهنام بیگانهای در خانه خود.
باغ مارشال 2
با این که در کنار ناهید زندگی آرومی دارم. با این که این زن چنان خوش طینت و نظر بلنده که با آوردن اسم تو به خونهمون. گذشته و حال و آیندهام رو به هم گره زده، گرهی که حتی با دندون هم باز نمیشه؛ با این که از مال و منال دنیا بینیازم و از موقعیت اجتماعی خوبی برخوردارم؛ ...
باغ مارشال 4
گفتم: زندگی هم یک قمار است که دائما برد و باخت برقرار است، یکی میبرد، یکی میبازد، یکی خسته میشود میدان را به حریفان پر استقامت و خستگی ناپذیر واگذار میکند. اما به قول شاعره فروغ فرخزاد: هیچ صیادی از جوی حقیری که به گودال میریزد، هرگز مرواریدی صید نخواهد کرد.