رمان ایرانی

باغ مارشال 2

با این که در کنار ناهید زندگی آرومی دارم. با این که این زن چنان خوش طینت و نظر بلنده که با آوردن اسم تو به خونه‌مون. گذشته و حال و آینده‌ام رو به هم‌ گره زده، گرهی که حتی با دندون هم باز نمی‌شه؛ با این که از مال و منال دنیا بی‌نیازم و از موقعیت اجتماعی خوبی برخوردارم؛ با این که هر چیزی که برای مردم آرزوست، برای من آرزویی برآورده شده نیست و با وجود برخورداری از خونة خوب. زن خوب، مرکب خوب، شهر خوب و خویشاوندان خوب، آرزو داشتم که ای کاش تو اسیر وسوسة شیطان نشده بودی. دلم می‌خواست در کنار تو و با بچه‌های قد و نیم قد تو زندگی می‌کردم. من ناهید رو خیلی دوست دارم، ولی خاطرة تو رو هرگز از یاد نمی‌برم؛ چون که هنوز عاشقت هستم؛ چرا که به قول سهراب: "کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ، کار ما شاید این است که در افسون گل سرخ شناور باشیم."

اوحدی
9789646376700
۱۳۹۰
۵۰۴ صفحه
۱۲۴۱ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های حسن کریم‌پور
بهانه‌ای برای ماندن
بهانه‌ای برای ماندن پدرم یک مزرعه کوچک و یک باغ داشت که با همان زندگی ماها رو که دو برادر بودیم و سه خواهر، می‌گذروند. من از همان دوران نوجوانی دوست داشتم ناخدای کشتی بشم، چون اغلب در تابستان که مدرسه‌ها تعطیل می‌شد می‌رفتم چابهار، نزد داییم. از آنجا بود که به دریا علاقه‌مند شدم. کلاس ششم ابتدایی رو که تموم کردم داییم ...
باغ مارشال 4
باغ مارشال 4 گفتم: زندگی هم یک قمار است که دائما برد و باخت برقرار است، یکی می‌برد، یکی می‌بازد، یکی خسته می‌شود میدان را به حریفان پر استقامت و خستگی ناپذیر واگذار می‌کند. اما به قول شاعره فروغ فرخ‌زاد: هیچ صیادی از جوی حقیری که به گودال می‌ریزد، هرگز مرواریدی صید نخواهد کرد.
باغ مارشال 1
باغ مارشال 1 بشر موجود عجیبی است. تا وقتی که به ‌آرزوهایش نرسیده خوشبختی‌اش را در رسیدن به خواسته‌هایش می‌داند‌، اما زمانی که به ‌آنچه که می‌خواهد می‌رسد، سعادت را در چیزهایی که هنوز به ‌آن نرسیده و یا توانایی تصاحبش را ندارد می‌پردازد.
رها
رها
کیش گم‌کردگان
کیش گم‌کردگان
مشاهده تمام رمان های حسن کریم‌پور
مجموعه‌ها