ایزابل، دختر زیبای گریزپا، در دل شبها، دزدانه به باغ کارفورش میآمد... از بس کوشیده بود رازش را پنهان دارد، بچه علیلی به دنیا آورده بود... ایزابل سالها پیش نامهای برای دلدار خود نوشت، اما جوان ناکام پیش از دریافت نامه، پای دیوار باغی چشم از جهان فرو بسته بود. دلبر ایزابل را چه کسی، چه گونه و چرا کشته بود؟ راز عشق پرشور ایزابل، و راز مرگ دلبرش را باید از دهان گرم و دل پرسوز ایزابل شنید، آن هم با قلم آندره ژید، نویسنده نامدار فرانسه.