رمان خارجی

جزیره اسرارآمیز

(Mysterius island)

پس از عبور از پیچ و خم‌های فراوان و پرتگاه‌های وحشتناک، هوا کم‌کم تاریک می‌شد. در راه به شکارهای گوناگونی برخورد می‌کردند ولی آن‌ها به تندی می‌گریختند. سایروس اسمیت و همراهانش هفت ساعت راهپیمایی کرده بودند تا به اولین پدیده‌های آتش‌فشانی برخورد کردند. در آنجا آتشی تهیه کرده، شام مختصری صرف کردند. مهندس و هاربرت تصمیم گرفتند دوشادوش یکدیگر بقیه بلندی کوه را طی کرده به قله برسند و همین کار را هم کردند.

سپهر حاجتی
دادجو
9789645967503
۱۳۸۷
۱۰۸ صفحه
۱۳۲۳ مشاهده
۲ نقل قول
ژول ورن ۴۶ رمان ژول گابریل ورن نویسنده و آینده‌نگر فرانسوی بود که کتابهای زیادی با مضمون علمی-تخیلی نوشت. او هنگامی از سفر به هوا و فضا و زیر دریا در داستان‌های خود سخن گفت که هنوز بشر نتوانسته بود وسایل و امکانات چنین سفرهایی را فراهم کند. آثار او از نظر ترجمه به زبان‌های دیگر بعد از آثار آگاتا کریستی در رده دوم جهانی هستند. سال ۲۰۰۵ به مناسبت صدمین سال مرگ او «سال ژول ورن» نامیده شد. تاکنون چندین انیمیشن و فیلم از ...
دیگر رمان‌های ژول ورن
سفر به آفریقا
سفر به آفریقا روز به پایان رسید. شبی مهتابی بود. سکوت رصد کردن را آسان می‌کرد. باز هم علامت و اثری از روشنایی چراغ در تپه ولکریا دیده نشد. سرهنگ اورست و ماتیواتروکس تا صبح چشم از دوربین برنداشتند.
20000 فرسنگ زیر دریا
20000 فرسنگ زیر دریا نام ژول ورن ( 1905- 1828) برای همیشه به عنوان پدر داستان‌های تخیلی- علمی تثبیت شده است و برخی از پیشرفت‌های علمی و فنی که وی در داستان‌هایش با تخیل نیرومند خویش پیش‌بینی کرده بود امروز به تحقق پیوسته‌اند. ده‌ها سال است که جوانان و نوجوانان نسل‌های پی در پی با داستان‌هایی چون بیست هزار فرسنگ زیر دریا، دور دنیا در ...
دور دنیا در 80 روز
دور دنیا در 80 روز ژول ورن، یکی از محبوب‌ترین نویسندگان فرانسوی در جهان است که با رمان‌های علمی - تخیلی‌اش شناخته می‌شود. او در داستان‌هایش مخاطب را به ناشناخته‌ترین مکان‌ها می‌برد و با یافته‌هایی عجیب آشنا می‌کند. شخصیت‌های این رمان با امکانات قرن نوزدهمی، تصمیم می‌گیرند سفر به دور دنیا را از لندن شروع کنند و پس از هشتاد روز به شهر خود بازگردند.
جایزه بزرگ
جایزه بزرگ
جزیره در آتش
جزیره در آتش پس از دستگیری هانری دالبر و بستن دست او، استارکوف یا همان اسکارتیف، دزد دریایی معروف، به نزدیک او رفت و گفت: بگذار یک راز را به اطلاعت برسانم. هانری ساکت ماند و استارکوف ادامه داد: وقتی برده‌ها، سوار کشتی می‌شدند، من از طریق اسکویلو دستور دادم عده‌یی از راهزنان هم همراه آنان سوار کشتی شوند. چون تازه آنجا بود که ...
مشاهده تمام رمان های ژول ورن
مجموعه‌ها