رمان خارجی

مکس

(Max and the white phagocytes)

نزدیک رصدخانه مثل قبرستان ساکت است. نزدیک دیواری فرو ریخته فاحشه‌ای تنها با بی‌قراری ایستاده و آن‌قدر بی‌حال است که علامت هم نمی‌دهد. جلوی پایش توده‌ای آشغال پخش و پلا شده ـ برگ‌های مرده، روزنامه‌های کهنه، قوطی حلبی، خار و خاشاک، ته‌سیگار. به نظر می‌رسد آماده است همان‌جا، وسط آن آشغال‌ها، ولو شود و غزل را بخواند.

نیلا
9789646900615
۱۳۸۸
۵۶ صفحه
۱۱۵۷ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های هنری میلر
لبخند در پای نردبام
لبخند در پای نردبام
پیکره‌ ماروسی
پیکره‌ ماروسی
شیطان در بهشت
شیطان در بهشت حقا که مصائب موریکان بی‌شمار بود. مثل ایوب از هر سو بلا می‌دید. می‌شود گفت فاقد ایمان ایوب بود ولی مع‌ذلک استقامت شایانی نشان می‌داد. شایان‌تر از همه این‌که مصائبش بی‌پایه بود. به جان می‌کوشید که از رو نرود، به ندرت اظهار عجز می‌کرد، لااقل در حضور من که نمی‌کرد، اما وقتی که اشک عنان اختیارش را می‌ربود، نمی‌توانستم تحمل ...
عصر آدمکش‌ها
عصر آدمکش‌ها اگر رسالت شعر بیدار کردن ما می‌بود. هر آینه می‌بایست از سال‌ها پیش بیدار شده باشیم. تنی چند بیدار شده‌اند، نباید منکر این بود. اما اکنون موضوع این است که همه مردم ـ بی‌درنگ ـ بیدار شوند، اگرچه خطر نابود شدنشان در میان باشد... بی‌شک، انسان هرگز از میان نخواهد رفت، اما فرهنگ، تمدن و طرز زندگی از میان خواهد ...
مشاهده تمام رمان های هنری میلر
مجموعه‌ها