رمان خارجی

مکس

(Max and the white phagocytes)

نزدیک رصدخانه مثل قبرستان ساکت است. نزدیک دیواری فرو ریخته فاحشه‌ای تنها با بی‌قراری ایستاده و آن‌قدر بی‌حال است که علامت هم نمی‌دهد. جلوی پایش توده‌ای آشغال پخش و پلا شده ـ برگ‌های مرده، روزنامه‌های کهنه، قوطی حلبی، خار و خاشاک، ته‌سیگار. به نظر می‌رسد آماده است همان‌جا، وسط آن آشغال‌ها، ولو شود و غزل را بخواند.

نیلا
9789646900615
۱۳۸۸
۵۶ صفحه
۱۱۵۷ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های هنری میلر
مدار راس‌السرطان
مدار راس‌السرطان برای توست که می‌خوانم، تانیا، ای کاش که می‌توانستم خوش‌تر از این بخوانم، آهنگین‌تر از این، اما در آن صورت شاید هرگز به شنیدن آوازم رضایت نمی‌دادی، تو به آواز دیگران گوش داده‌ای و آوازشان هیچ گرمایی به تو نبخشیده. آن‌ها یا بیش از حد زیبا خوانده‌اند، یا کمتر از آن‌چه انتظار داشتی. نمی‌دانم بیست و چندم اکتبر است. دیگر ...
خواندن در توالت
خواندن در توالت به‌رغم ضرباهنگ سریع زندگی امروز، اوقات ما پر است از فراغت‌های کوتاه و فرصت‌های طلایی. اتاق انتظار پزشک و صف بانک و وقت‌هایی که توی تاکسی و مترو می‌گذرانیم، می‌تواند وقف سرک کشیدن از پنجره‌ای کوچک به جهان عجیب شاهکارهای ادبی شود. نیز، بارها اتفاق افتاده که تلاش کرده‌ایم مطالعه یکی از این شاهکارها را آغاز کنیم اما به دلیل ...
صدای سقوط
صدای سقوط داستان صدای سقوط گوشه‌هایی از زندگی مردی است آمریکایی که از جبهه‌های جنگ دوم به کشورش بازگشته، اما پس از بازگشت متوجه می‌شود که کشورش از وی به عنوان قهرمان یاد نمی‌کند. علاوه بر آن، خود نیز به مرور متوجه می‌شود که جنگ پدیده‌ای ناصواب و زشت است. آرزو می‌کند ای کاش هرگز به جبهه‌ها نمی‌رفت و دست خود را ...
نکسوس (تصلیب گلگون)
نکسوس (تصلیب گلگون)
لبخند پای نردبان
لبخند پای نردبان می‌خواستم قهرمان داستانم، آگوست، مثل نور از صحنه خارج شود، اما نه با مرگ؟ می‌خواستم مرگ او روشنی‌بخش راه باشد، آغاز باشد، نه پایان. آغاز زندگی زمانی است که آگوست خودش می‌شود، نه فقط آگوست، بلکه همه انسان‌ها.
مشاهده تمام رمان های هنری میلر
مجموعه‌ها