رمان خارجی

حاجی مراد

داستان حاجی مراد پس از مرگ تولستوی در سال 1912 منتشر شد، چون تولستوی نمی‌خواست در زمان حیات او انتشار یابد. موضوع داستان با عقاید و ایمان تولستوی مغایرت دارد. تولستوی مسالمت، گذشت و عطوفت را حلال مشکلات جوامع آدمی می‌دانست. باورش این بود که خشونت و خونریزی، در هر شرایطی که باشد، گرهی را نخواهد گشود. با خونریزی و کشتن به هر نام و عنوان ـ مجازات، قصاص، شهادت، حفظ نظم و قانون یا انتقام ـ مخالف بود. داستان حاجی مراد درباره زیبایی، عظمت، جذبه و ابهت شهادت است. می‌توان گفت تولستوی که نگارنده‌ای به شدت یکتاپرست بود، بر حسب اتفاق گذارش به بتخانه‌ای می‌افتد و در آنجا با صنمی روبرو می‌شود که استادی و مهارت بی‌نظیرش در صورتگری نمی‌گذارد که او از زیبایی صورت صنم در گذرد: داستان را نوشت ـ صورت را آفرید، اما اجازه نداد آن را نشر کنند ـ یا در نمایشگاه آثار او عرضه کنند.

پنجره
9789647822640
۱۳۹۰
۱۷۶ صفحه
۲۳۶۳ مشاهده
۰ نقل قول
لئو تولستوی
صفحه نویسنده لئو تولستوی
۵۵ رمان لئو نیکلایویچ تولستوی (به روسی: Лев Никола́евич Толсто́й)، نویسنده و فعال سیاسی اجتماعی روس. زادروز وی (۹ سپتامبر ۱۸۲۸ میلادی) در یاسنایا پالیانا[۳] از توابع تولا است . تولستوی در روز (۲۰ نوامبر ۱۹۱۰ میلادی) درگذشت و در زادگاه خویش به خاک سپرده شد. تولستوی یکی از مشهورترین نویسندگان و بزرگ‌ترین شخصیت‌های تاریخ روسیه است. رمان‌های جنگ و صلح و آنا کارنینا جایگاه او را در بالاترین ردهٔ ادبیات داستانی جهان تثبیت کرده‌اند. لئو نیکلایوویچ تولستوی به‌حدی در کشورش مشهور ...
دیگر رمان‌های لئو تولستوی
محمد رسول‌الله
محمد رسول‌الله کتاب حاضر رساله‌ای نوشته تولستوی است و موضوع آن درباره حضرت محمد و احادیث مربوط به اوست، این نوشته سال‌ها توسط روشن‌فکران ایرانی و خارجی مورد استفاده بود، و بسیاری از وجود آن آگاهی کامل داشته‌اند، ولی متاسفانه هیچ‌گاه ترجمه نشده.دلیل ابن را می‌توان فضای حاکم بر نوشته شمرد.
23 قصه
23 قصه این مجموعه داستان‌های تولستوی را می‌توان نوعی مثنوی مولانا، در فرهنگ روس دانست. به عنوان مثال اگر قصه (پسر خوانده) با داستان مردی که توسط حضرت موسی از خدا خواست تا زبان حیوانات را بفهمد، در مثنوی مولانا، مقایسه شود شباهت آشکار خواهد شد.
ارباب و بنده
ارباب و بنده نیکیتا نزدیک صبح بیدار شد. سرما، که دوباره نیزه‌اش را در پشتش فرو می‌برد بیدارش کرد. به خواب دیده بود که از آسیاب می‌آید و گاری آرد اربابش را می‌آورد و ضمن عبور از نهر چرخ گاری از پل لغزیده و در آب مانده بود. به خواب دید که به زیر گاری خزیده و آن را بر گرده گرفته بود ...
عشق چنین زایل می‌شود و چند داستان دیگر
عشق چنین زایل می‌شود و چند داستان دیگر روز 28 اکتبر 1910 تولستوی تا پاسی از شب در اتاق خود تنها نشسته و چیزی نوشته بود. چندی پس از نیمه شب، که تازه به خواب رفته بود، صدایی در اتاق خویش شنید و چون چشم گشود، زنش را دید که آمده و در آنچه نوشته است، وارسی می‌کند که مبادا از او بد گفته باشد در آنجا میان ...
مشاهده تمام رمان های لئو تولستوی
مجموعه‌ها